جام جم آنلاین – حامد عسگری: چهره خاصی دارد و به قول گریمورها گریمخورش ملس است. گاهی با ریشی انبوه و بلند با قبای ترمه و چشمهایی نافذ و کلامی گیرا میشود عباسمیرزا که از صلابت و اقتدار و مقاومتش کیف میکنی و هی دلت میخواهد ای کاش همدورهاش بودی و در رکابش سرباز مدافع وطن میشدی و میجنگیدی.
گاهی میتواند جوانکی باشد به رسم روزگار نامرادی و نامردی کند و چنان در رگ خواب از دستش حرص بخوری و توی دلت فحشش بدهی و با دسته پلاستیکی صندلی سینما چنان مچبیندازی که بیرون سینما منگ از اینهمه نامردی و عصبی از آن همه حماقت بازیگر زن مقابلش باشی. کوروش تهامی آدم خوشمحضری است. وقتی حرف میزند. زیاد با انگشتهایش ور میرود و جوابهایی سریع و سالم و منطقی میدهد. چندی پیش مهمان ما بود و برای روز تولدش این گفتوگو را که با او داشتم از نظر بگذرانید.
نام؟
– کوروش تهامی.
متولد؟
– 1350
محله کودکی؟
– تولد، پامنار و کودکی در سعادتآباد.
یک خاطره مهیب از کودکی؟
– نزدیک بود خونمون رو آتیش بزنم!
دغدغه همین الان؟
– امیدوارم هم فکر خودم همیشه درست کار کند هم مردم.
شغلهای تاکنون؟
– در زمینه هنر بوده بیشتر، تدریس موسیقی، سازهای کوبهای.
بدترین نمره دوران تحصیل؟
– دقیقا یادم نیست، فکر میکنم 7 و 8.
اگر از صفر شروع کنید؟
– دوباره درگیر عالم هنر میشوم، موسیقی و بازیگری.
شبیه کدام دستگاه موسیقی هستید؟
– دستگاه همایون.
اگر شما را گروگان گرفتند، چه کسی آزادتان میکند؟
– همانی که همسفر من است؛ همسرم.
گل فروشی یا کتابفروشی؟
– چه سوال سختی. خب طبیعتا هردو را خیلی دوست دارم، سعی میکنم در گلفروشی کار کنم که بتوانم در یک بخش آن کتابفروشی نقلی راه بیندازم .
یک ساز برای تنهایی؟
– فلوت کلیدی.
کتابی که همه مطمئن هستند خواندهاید ولی نخواندهاید؟
– کلیدر را کامل نخواندم.
لحظهای بوده در زندگی که فکر کردید گل کاشتید؟
– در زمینه کاری، فیلم رگ خواب.
سینما از جون بشر چی میخواد؟
– سینما آینه تمام قد انسان هاست و همه آرمانها و عقاید و آرزوهای بشرمتعالی در سینما متجلی است. اگر غیر از این است درست عمل نمیکند.
دوره تاریخی که دوست داشتید در آن زندگی کنید؟
– من عاشق زندگی در دهه 40 هستم.
تحصیلات؟
– لیسانس بازیگری ـ کارگردانی تئاتر.
اولین باری که خودتان را روی پرده سینما دیدید؟
– سال 75 در جشنواره فجر برای فیلم سینما سینماست آقای دری.
اهل زنگ زدن هستید یا پیام فرستادن؟
ـ جز مواقع ضروری، اهل صحبت کردن با تلفن نیستم.
کلید جا میگذارید؟
– نه معمولا.
به نظر خودتان کوروش تهامی چهجوری میمیرد؟
– هیچکس از نحوه مردنش آگاه نیست ولی واقعا دوست دارم در زمان کار کردن این اتفاق بیفتد.
یک جا برای دفن شدن؟
– قبرستان پرلاشز.
یک جا برای زندگی؟
– هرجایی که آدم احساس راحتی کنه.
مواجهه جدی با مرگ داشتین؟
– نه، یادم نمیاید.
یک خودکار نو به شما میدهند. میخواهید امتحانش کنید، چه کلمهای مینویسید معمولا؟
– فریاد.
غمانگیزترین اتفاق زندگی؟
– فوت مادربزرگم در کودکی خیلی خاطره تلخی بود. ولی خب اخیرا اتفاقات بد زیاد میافتد.
یک دوست صمیمی که ما هم میشناسیم؟
– استاد جمشید مشایخی.
آخرین خوابی که دیدید؟
– معمولا خواب کارهایی را که انجام میدهم میبینیم، یا آدمهایی که با آنها کار میکنم؛ خواب خاص خیلی نمیبینم.
بهترین دیالوگ عمرتان که زمزمهاش میکنید؟
– جدیدترینش در فیلم رگ خواب بود. آنجا که خطاب به خانم حاتمی میگفتم: «دقت کردی آدما از یه جایی به جای شما میگن تو.»
کوروش تهامی چه رنگی است؟
– سبز آبی.
آواز هم کار کردید؟ در فیلم روزیروزگاری صدای شماست؟
– بله، به پیشنهاد آقای فخرالدینی آواز جوان چوپان در کوه را اجرا کردم. در استودیو خیلی داخل دستگاه و اصولی خواندم. جناب فخرالدینی فرمودند پسر جان این صدای یک چوپان شهر ندیده و اوستا ندیده است. کمی بیدر و پیکرتر بخوان. خواندم و آن شد.
دختر به بازیگر میدهید؟
– اگر بازیگر باشد بله، صفت بازیگر خیلی بار سنگینی دارد و راحت نمیشود به هرکسی گفت بازیگر…
هیتلر؟
– دیکتاتور.
حسام بیگ؟
– آقای پاکنیت.
حاج کاظم آژانس شیشهای؟
– پرویز پرستویی.
میرزا کوچک خان؟
– نقطه مقابل.
ابراهیم حاتمی کیا؟
– فیلمساز جنگ.
دیوید بکهام؟
– بازیکن واقعی فوتبال.
حافظ؟
– نابغه.
فضای مجازی؟
– متاسفانه در کشور ما فضای مجازی محل عرض اندام آدمهای قد کوتاه است.
آخرش چه میشود؟
– کلاغه به خانهاش نمیرسد…