صوت/ قصه های نوبرخانوم؛ نوشته شرمین نادری_ قسمت چهارم
جالبز/ یه دوستی داشت مامانم که بازیگر بود ، خیلی قشنگ می خندید می گفت هنرمند اونی نیست که اشک به چشم آدما می یاره ،اونی هنرمنده که وقتی چشمشون…
جالبز/ یه دوستی داشت مامانم که بازیگر بود ، خیلی قشنگ می خندید می گفت هنرمند اونی نیست که اشک به چشم آدما می یاره ،اونی هنرمنده که وقتی چشمشون…
اعتماداین هفته درگیر نوشتن بودم و وقت پیادهروی نداشتم ،هربار که به آسمان آبی پشت پنجره نگاه میکردم با خودم میگفتم فردا این قدر راه میروم که بمیرم و باز…
جالبز/ داستان «ماه گرفته ها» روایت چند نسل از خانواده های قدیمی است، خانواده های بزرگ و پرزاد و ولد و پرقصه، که همگی در حیاط خانه ای بزرگ و…