ایمنا/ تنوع فرهنگی ایران بر شاخه های مختلفی چون پوشش، خوراک، زبان و موسیقی تاثیر می گذارد. موسیقی، آهنگ و ریتم برگرفته از روح رنگین آدمیان است؛ روحی که به وسیله همین تنوع رنگ یافته است.
پس از زبان، موسیقی مهمترین پایه فرهنگی هر ملت محسوب میشود. موسیقی پنجرهای است که ماهیت طبیعت بشر را آشکار میکند، به گونهای که میتوان آن را زبان مشترک و مستقل تمام ملتهای جهان دانست. آرامش، تمرکز و نیرو بخشی را میتوان از اهداف این هنر متعالی دانست که عواطف و درونیات انسانها را تعریف و در عین حال به شدت بر آنها اثر میگذارد، به همین دلیل میتوان آن را منعکس کننده فرهنگ یک جامعه دانست.
حسن منصوری، پیشکسوت موسیقی میگوید: یکی از پارامترهایی که میتوان گفت ملت و مملکت را به اتحاد میرساند و برای آن هویت فرهنگی ایجاد میکند، تنوع فرهنگی است که ذیل یک مدیریت واحد و منسجم اداره میشود. برای مثال، نمونه بارزی که ایالت متحده آمریکا از آن کپی برداری کرده است، حکومت شاهنشاهی کوروش بزرگ در دوره هخامنشیان است؛ شاید یک سوم و یا نیمی از خاکها، خشکیها و دریاهای کشف شده آن زمان، زیر سلطه حکومت هخامنشی بوده است.
وی میافزاید: شیوه حکومت داری کوروش ایالتی بود و هر ایالت، فرهنگ، قومیت، آداب زندگی و موسیقی خود را داشت. او این اجازه را داد تا هر کدام از این ایالتها بر طبق قوانین، زبان یا آئین مذهبی خود، اداره شوند و حکام آنها را از قوم خود منصوب میکرد، اما ایالتها زیر نظر دولت مرکزی بودند و اگر مشکلی پیش آمد، تمامی ایالتها موظف به همکاری و همیاری بودند.
این موسیقیدان ادامه میدهد: اکنون که بعد از ۲ هزار و ۵۰۰ سال، شاید مساحت سیاسی ایران یک دهم آن زمان هم نباشد، اما این خرده فرهنگها هنوز هم در میان ما باقی مانده است. از طرفی هنوز هم خرده فرهنگهایی که در کشورهای اطراف از جمله تاجیکستان، ارمنستان، قفقاز و آذربایجان حاکم است متأثر از فرهنگ ایران است. البته موسیقی عربهای خوزستان متأثر از اعراب عراق است، موسیقی هرمزگان متأثر از اعراب جنوب خلیج فارس، موسیقی سیستان و بلوچستان متأثر از پاکستان و قره باغ موسیقی خراسان متأثر از تاجیکستان و موسیقی ترکمن متأثر از ترکمنستان، که اینها همه زمانی در اختیار ایران بوده است. هر کدام از این خرده فرهنگها موسیقی خاص خود را دارد.
غربیها موسیقی فولک ما را بهتر میشناسند
منصوری تصریح میکند: موسیقی خرده فرهنگهای اطراف مرز ما، هر کدام یک دنیا تفسیر دارد و میتوان ساعتها درباره آنها سخن گفت و کتابها در مورد فرهنگ موسیقی آنها نوشت. این صرفاً اطراف فرهنگ جغرافیایی ایران است که تا این حد تنوع دارد. در مرکز ایران موسیقی لرستان مجموعهای است که به هیچ وجه نمیتوان تأثیرات آن را در موسیقی شهری نادیده گرفت. بسیاری از ملودیهایی که امروزه استفاده میشود متأثر از موسیقی لرستان است. بسیاری از موسیقیهای مکتب اصفهان که همجوار با لرهای بختیاری و بویراحمد بوده اند تحت تأثیر این موسیقیها است و گوشههایی از موسیقی مکتب اصفهان برگرفته از این دو قوم بزرگ لر است.
وی تصریح میکند: همینطور منبع بسیاری از موسیقیهای شهری که به تهران و اصفهان گسترش پیدا کرده، استان فارس بوده است. در واقع میتوان گفت دستگاه شور از فارس شروع شده است. اکثر ملودیهایی که در میان اقوام استان فارس وجود دارد در مقامات شور آواز میخوانند. این در حالی است که در مکاتب مختلف موسیقی کلاسیک، شور به عنوان “ام الآواز” شناخته میشود چرا که سایر دستگاههای موسیقی برگرفته از آن هستند.
این موسیقیدان میافزاید: به همین ترتیب فرهنگهایی که از گذشته در ایران فعلی ماندگار شده نیز بسیار در موسیقی کلاسیک تأثیر داشته است. در حال حاضر بسیاری از موزیسینهای فولک، بیش از اینکه در مجامع ایرانی شناخته شوند در اروپا شناخته شده هستند. در واقع کشورهای اروپایی آنها را جذب کرده اند، چرا که میخواهند موسیقیهای متنوعی که در اقوام مختلف است را ثبت کنند. این ایراد مدیریت فرهنگی کشور ماست که اساتید موسیقی فولک که ریشه موسیقی ایران هستند، غربیها بهتر میشناسند.
ایران پر فرهنگ ترین منطقه جهان است
منصوری خاطر نشان میکند: در حال حاضر ایران با جغرافیای فعلی، یکی از ممالکی است که متنوعترین موسیقی اقوام در آن وجود دارد. اگر بخواهیم کشور دیگری را در قیاس با ایران بیاوریم میتوان هندوستان را مثال زد، اما هندوستان شبه قاره است و یک میلیارد و نیم جمعیت دارد. در واقع با اینکه یک درصد کل خشکیهای جهان متعلق به ایران است، اما از نظر تنوع فرهنگی و موسیقی پر فرهنگ ترین منطقه جهان است.
وی ادامه میدهد: در ۵۰ یا ۱۰۰ سال اخیر بازگشتی به فرهنگ داشتیم و محققانی در این مورد شروع به تحقیق کرده اند، اما باید اعتراف کنیم که غربیها بیشتر از ما در این زمینه فعال هستند و در بسیاری از موارد فرهنگ ما را بهتر آنالیز میکنند.
این موسیقیدان با بیان اینکه” این سخنم برگرفته از چیزی است که غربیها تحقیق کرده اند”، میگوید: آنها موسیقی دنیا را به سه قسمت تقسیم میکنند و یا بهتر است بگویم که سه خاستگاه موسیقیایی قائل هستند. در واقع معتقدند که همه موسیقیها گرده برداری از این سه فرهنگ موسیقایی است. این سه فرهنگ عبارتند از موسیقی غربی، ایرانی و هندی؛ اعراب صدر اسلام موسیقی نداشتند و چیزی که در حال حاضر به آن رسیده اند از ایران گرفتند. هنوز هم اسامی گوشهها و مقاماتی که در اعراب استفاده میشود اسمهای ایرانی دارد. از طرفی بسیاری از موسیقیهایی که در شاخه آفریقا استفاده میشود نیز نامهای ایرانی دارد.
منصوری میافزاید: موسیقی عربها تحت تأثیر موسیقی ایرانی و همچنین موسیقی هندی قرار گرفته است و آنچه ما به اسم موسیقی عرب یا ترک میشناسیم نیز از موسیقی ایرانی نشأت گرفته است. بسیاری از مقاماتی که در موسیقی ترک، به ویژه آذربایجان استفاده میشوند، صد درصد از موسیقی ایرانی متأثر است.