مراسم ورف چال در روستایی که ورود آقایان به آن ممنوع است
اینجا در ییلاقات آمل، طوایفی زندگی می کنند که بخش مهمی از آنان به شهر آمل کوچ کرده و در این شهر و شهرهای اطراف زندگی می کنند. عمده طوایف اصلی مردم آمل از ییلاقات حاشیه دماوند بوده اند که برای زمستان گذرانی و نیز برای زندگی به شهر کوچ کرده اند. یکی از طوایف 9 یا 11 گانه آمل، طایفه اسک است که آیین ورف چال این طایفه سابقه ای بیش از نیم قرن دارد.

صبح روز ورف چال، زیبایی خاصی در روستای اسک جریان دارد؛ زنان روستا و بانوان طایفه از یک هفته پیش از ورف چال خود را برای آن روز آماده می کنند؛ شیرینی می پزند و مهیای رفتن به روستا می شوند. بسیاری از اهالی طایفه اسک مانند طوایف دیگر علاوه بر سکنی گزیدن در شهر در روستا نیز منزل ییلاقی دارند.
فاصله میان روستای اسک و جاده هراز به اندازه یک پل آهنی است؛ از روی این پل که به بگذرید به روستای اسک می رسید.

در روز ورف چال، صدای چاووشی خوان در روستا می آید، دسته چاووشی خوان در روستا به راه می افتد. چاووشی خوان در روستا می خواند و مردان دسته دسته از خانه ها خارج می شوند؛ زنانی هم که در قالب مهمان وارد روستا می شوند از خودروها پیاده شده و بدون حضور مردان وارد روستا می شوند چون مردان می دانند حق ورود به روستا را ندارند.
اندکی که چاووشی خوانی گذشت، زنان دیگر مهیای پادشاهی می شوند، مردان را یکی یکی از روستا به سمت آن سوی پل هدایت می کنند. همه مردان باید از روستا بروند.
اینجا در روستای اسک و منطقه اسک وش دو آیین برگزار می شود؛ ورف چال و سنت زن شاهی.

فاطمه یکی از اهالی روستا است که سال هاست در برگزاری این سنت حضور دارد، او برای عمل به این سنت طایفه خود، با همراهی تعدادی از زنان چوب دستی و جارو دستی به دست می گیرند و مردان را به اصطلاح به در می کنند. مردانی که حاضر نباشند از روستا خارج شوند را با چوب می بندند و در روستا می گردانند.
هیچ مردی حق ماندن در روستا را ندارد و مردان نیز زنان را با خود به ورف چال نمی برند. اکنون روستا خلوت تر شده است و صدای همهمه زنان از میدانگاهی روستا به گوش می رسد. زنان به سراغ شاه می روند و بر تن او لباس شاهی می پوشانند. شاه زنان در میان هلهله زنان اطراف خود و در میان کل و شادی آنان وارد میدانگاه می شوند.

زنان ترانه های محلی می خوانند و شادی می کنند؛ فردی نان و قطاب و آب دندان توزیع می کنند و بساط شربت و شیرینی نیز فراهم است. تماشای منظره دماوند از این روستا که در اردیبهشت به سمت سبز شدن پیش می رود خالی از لطف نیست.
شوخ طبعی و مزاح حاکم، جو شادی در میان زنان ایجاد می کند؛ زنان کم کم آماده سر زدن به خانه اهالی می شوند. رسم است که زنان در ورف چال به خانه دخترانی که به تازگی نامزد کرده اند بروند از آنان طلب شیرینی کنند. ترانه خوانی و شادی در کوچه های این روستا طنین انداز شده است.

تا ظهر و حوالی وقت ناهار، وقت زنان می گذرد؛ پیران روستا معتقدند مراسم ورف چال باید به دعا و نیایش بگذرد اما جوان ترها به برگزاری یک روز شاد تمایل بیشتری دارند. زنان می دانند با نزدیک شدن ظهر، مردان کم کم می رسند. مردانی که نیم روزی را برف به دوش کشیده اند تا سنت ورف چال را به جای آورند پس از صرف ناهار به روستا باز می گردند.
مردان طبق سنت، برف را از اطراف به درون چاهی در منطقه اسک وش می ریزند و اعتقاد دارند این امر به سلامتی آنان در طول سال کمک می کند و رزق و روزی اشان را زیاد می کند برای همین است حتی گلوله ای کوچک هم شده برف را حمل می کنند.