جالبز/ گروه سپید و سیاه
خواننده: سالار عقیلی
شعر: محمد حسین صفاریان
متن شعر «شوق دیدار»:
از کجا دم بزنم این غم اندوخته را
تا کجا شرح دهم خاطرهی سوخته را
مثل نی حادثه ی سوختنم پنهان است
هر نفس ، ناله ام ، افروختنم ، پنهان است
امشب از آتش و نیزار حکایت دارم
از جدایی تو بسیار شکایت دارم
لحظههایم همه لبتشنهی باران تواند
دردهایم همگی دست به دامان تواند
آسمان پیر شد از خاطرهی پرزدنم
سالها رفت که دنبال کبوتر شدنم
سینهام غرق غبار است که بارانی نیست
خاک کوی تو شدن خواهش آسانی نیست
ای که نزدیکتری از همه آفاق به من
باز کن پنجرهای از نفس باغ به من