جالبز: دو کلیدواژه فوتبالیست و سربازی، بیش از هر چیز دیگری اسم مهرداد پولادی را در ذهن مخاطب تداعی میکند؛ ستارهای که پاسوز قوانین خشک اداری و البته کمخردی خودش شد و مفت مفت سوخت. آن روزها که خبری از تساهل امروز نبود و خود بازیکنان زمان و چگونگی اعزامشان را انتخاب نمیکردند، مهره موثر تیم ملی برای حل مشکل خدمت سربازیاش ناچار به جلای وطن شد.
پولادی یک فوتبالیست سفت و محکم با قابلیت بازی در دو پست هافبک تدافعی و دفاع چپ بود؛ مانعی سر سخت در برابر لیونل مسی، یکی از بهترین بازیکنان تاریخ. هنوز هم ویدیوی دریبل خوردن پشت سر هم مسی و هیگواین از پولادی دست به دست میشود و هنوز هم آدم باور نمیکند چنین فوتبالیست بااستعدادی در بیستوهفت سالگی از مسابقات ملی بازنشسته شد.
بیستوهفت سالگی؛ یعنی سنی که وحید امیری اولین بازی ملیاش را برای تیم ایران انجام داد! در بخشی از سختترین روزهای تاریخ پرسپولیس، پولادی جزو مهرههای موثر این تیم به شمار میآمد؛ بازیکنی که پابهپای آسمیر آودکویچ، حیثیت پرسپولیس را در آن نبرد نابرابر مقابل الهلال عربستان حفظ کرد. مهرداد یک سرمایه ملی بود که مثل آب خوردن میتوانست حداقل در یک جامجهانی و یک جام ملتهای دیگر به میدان برود و بعد از پایان دوران بازی هم در شمار پیشکسوتان مطرح و معقول یا مربیان شاغل در این فوتبال باقی بماند.
امروز اما او کجاست؟ فوتبالش را در لیگ دسته دوم قطر به پایان رسانده، در امارات زندگی میکند و تیر خلاص را با تاسیس یک سایت شرطبندی به شقیقه خودش شلیک کرده است. در مسیر این ویرانی، قطعا خود پولادی بیشتر از همه گناهکار بود، اما کاش سیستم تساهل و تسامح، پیش از اینها وجود داشت تا فوتبال ایران شاهد چنین سرمایهسوزی بزرگی نباشد.
تکرار تاریخ با سیاوش یزدانی و محمدحسین مرادمند؟!
امروز، با بحث سربازی دو بازیکن استقلال مواجه هستیم. نمی توان گفت که سرنوشت سربازی سیاوش یزدانی و محمد حسین مرادمند شبیه پودلادی خواهد شد. حتی شاید گفتن اینکه میتواند شبیه باشد هم بعید به نظر برسد.
زمانی که پولادی با وساطت کیروش و برخی از داخل فدراسیونی ها از کشور خارج شد، کسی کمتر حدس میزد که این بازیکن جوان و بااستعداد، برود و دیگر برنگردد اما خب، تجربه ای شده است که شاید امروز مرادمند و یزدانی از آن بهره مند می شوند و البته این ملاحضه نرم موضوعی نیست که از دید مردم پنهان بماند.
چرا که در شبکه های اجتماعی شاهد این هستیم که عمدتا پسران جوان در مقایسه خود با این دو بازیکن سعی دارند تبعیض آمیز بودن رفتار نرم در مقابل استقلال که خلاف آنچه مردم می بینند را نشان بدهند تا این گلایه ها بتواند آینه ای باشد که نارضایتی های مردم درباره سربازی را منعکس کند که مسئولان و مجلس به سربازی حرفه ای بازنگری داشته باشند.
«پسران در شرف خدمت»، «سربازی» و «یزدانی، مرادمند، پولادی» در کنار هم خروجی های گاها متناقضی بیرون می دهند که نشان می دهد دو سال خدمت کردن چه تبعات عظیمی دارد که کوچک ترین حرکت تبعیض آمیز فورا از دل این کلمه های داخل پرانتر به بیرون می جهد.
مثلا: شاید اگر رفتار هشیارانه نظام وظیفه و نهادهای مربوطه نسبت به یزدانی و مرادمند در زمانی که پولادی، همراه هم تیمی هایش به بازی با منتخبین آسیا رفته بود، نشان داده میشد، شاید مهرداد پولادی پس از جام ملت های آسیا به ایران بازمیگشت.
چرا که گفته می شود وی بعد از اطلاع درباره موضوع سرباز گیت و آشکار شدن کارت های پایان خدمت جعلی که درست کرده بود، دیگر نتوانست به ایران بازگردد.
بنابراین واکنش های گاها هیجانی و صادقانه ای که «پسران در شرف خدمت» نشان می دهند، می توانیم مسیر رفت و برگشت رفتارهای متناقض را تشخیص دهیم که آیا رفتار هشیارانه نسبت به سربازی یزدانی و مرادمند، به کار گیری حافظه تاریخی است؟ آیا در مورد عموم مردم هم به کار گرفته می شود؟