روزنامه ایران/ زنده یاد استاد سهراب محمدی ازقدیمی ترین بخشی های کرد شمال خراسان است ودرواقع آخرین نسل از دوتارنوازان و خوانندگان  بزرگ و کهن این منطقه که به غیرازتبحر بسیار و خارق العاده دردوتارنوازی، شیوه خاصی هم درآوازخوانی داشت و مقام های آوازی«لو» و «هرای» را به زیبایی می خواند و ناله حزن انگیزی درصدای او بود، خصوصا وقتی مقام «هرای» را اجرا می کرد. «هرای» ازمهم ترین مقام های کردهای شمال خراسان است.

به یاد دارم سال ها پیش با همراهی آقای کلیم الله توحدی وآقای سیدرضا معطریان عکاس و فیلمبردار ۲۰سال سفرهای من، به منزل سهراب محمدی رفتیم. مزرعه پنبه زاری داشت و درحال چیدن پنبه بود که به ناگه درمیان همان دشت زیبا و سفید، شروع به آواز خوانی کرد و چه زیبا و دل انگیز درمقام هرای آواز خواند. موسیقی که سینه به سینه از پدر به او منتقل شده و سهراب محمدی میراث دار بزرگ این هنر اجدای بود… تصاویر و خاطراتی را که آن روز سهراب محمدی از نسل های قبل ترازخود تعریف کرد روی نوارکاستی ضبط کرده و آن میراث ماندگار را محفوظ نگاه داشته ام. به عقیده من، سهراب محمدی گوهری بود که زمین از دست داد و نمی دانم آیا نسل کرمانج های بعد او این مسیر و شیوه خوانندگی و نوازندگی زنده یاد سهراب محمدی را ادامه خواهند داد یا خیر!  

سبک موسیقی بخشی های شمال خراسان، متاثراز بخشی های ترکمن است، درواقع موسیقی ترکمن آنقدر پیچیده و نافذ بوده که بخشی های شمال خراسان هم تحت تاثیرآن قرارگرفته اند و مرحوم حاج قربان سلیمانی هم به این موضوع تاکید بسیارداشت. بخشی های شمال خراسان به سه زبان تاتی، ترکی و کردی موسیقی اجرا می کنند. اما اکثریت بخشی های شمال خراسان ترک زبان هستند و تعداد اندکی کرد زبان بوده اند که سهراب محمدی ازآن دسته است. به گفته آقای کلیم الله توحدی (پژوهشگر برجسته کرمانج شمال خراسان)، هنرمندی که بتواند مقام «لو» را بخواند، کرد کرمانج است. کرمانج ها هم به زبان کردی و هم فارسی آواز می خوانند که با درگذشت استاد محمدی نمی دانم آیا بخشی کرد زبانی وجود دارد یا خیر؟ هرچند درنسل جوان می توان امیدوار بود اما اینکه چقدرتوانا و کاربلد باشند بی اطلاع هستم.

بخشی ها خصوصیات هنری بسیار و متفاوتی دارند که البته به مصداق قدیم، امروزه دیگر بخشی وجود ندارد. بخشی خواننده، نوازنده و سازنده دوتار، داستان گو و بداهه پرداز درموسیقی و شعر است.اشعار بخشی ها درونمایه های متفاوتی دارند که یک بخش آن روایت داستان هایی همچون «کوراوغلو»، «ابراهیم ادهم» و منظومه هایی چون «یوسف و زلیخا»است که بخشی باید به ذهن خود بسپارد و آن منظومه ها را دریک مقام بخواند البته یک تعداد آهنگ متداول هم برای خوشایند مردم اجرا می کنند.

لازم به ذکراست لقب بخشی از سوی مردم به شخص اطلاق می شود نه خود فرد، بنابراین هر نوازنده دوتار و خواننده الزاما بخشی نیست که البته با پیدایش وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره و… بخشی گری دیگرفراموش شده است چرا که تقاضایی برای بخشی گری  نبوده تا عرضه ای باشد و سال های بسیاراست که ریشه بخشی گری این هنرگرانمایه خشکیده است. زنده یاد حاج قربان تعریف می کرد، «در روستای ما مردم بخوبی من را نمی شناسند اما درجشنواره «اوینیون» پاریس از من بسیار استقبال کردند.» در بین ترکمن ها هم بخشی ها زندگی می کنند که درآنجا «باغشی» گفته می شوند که نسل آنها هم رو به فراموشی است مانند عاشیق های آذربایجان که در قدیم منظومه های بسیار زیبایی اجرا می کردند؛ اما درحال حاضر تنها یک تعداد تک آهنگ به گوش می رسد و دیگر مردم حوصله شنیدن منظومه هایی چون «کوراوغلو» را ندارند به هر حال چرخ دوران است و این گونه در حال گردش است…