متن تصنیف:

من اگر در عاشقی فریب دل نخورده بودم

سر خود چو مرغکان به زیر پر نبرده بودم

تو اگر ز در درآیی شب من سحر نمایی

به هر شبی که بی تو ام رخ سحر نبینم آن شب

ز دوریت چو مرغ شب فغان کنم غمی نباشد

اگر چه عمر من به دوری در آرزوی تو گذشته

خوشم که این گذشته من به یاد روی تو گذشته

به هر شبی که بی تو ام رخ سحر نبینم آن شب

ز دوریت چو مرغ شب فغان کنم غمی نباشد

اگر چه عمر من به دوری در آرزوی تو گذشته

خوشم که این گذشته من به یاد روی تو گذشته