علی قمصری در مورد این اجرا نوشت:
زیبایی ترانه های محلی در این است که با صداقت از نهاد انسانها زاده شده اند. حتی تکیه کلامها ، آه و نفرینهای مادرانه و طنزهای عامیانه در آنها لاک گرفته نشده. دلیلی مهم برای این موضوع وجود دارد: فرق موسیقی محلی با موسیقی کلاسیک(به بیانی دیگر موسیقی سنتی) در این است که موسیقی محلی را برای خالی کردن خود اجرا می کرده اند و موسیقی کلاسیک را برای پر کردن مخاطب. در اولی مجری مهم است و در دومی مخاطب.
در انتهای این اجرا شوق مادر نوازنده ی دف به تحسینی مقدس تبدیل شد. علاوه بر اینکه در آن لحظه دوست داشتم این واکنش طبیعی مادرانه برایشان حس پشیمانی به همراه نداشته باشد ، بعدا در تدوین ، از کارگردان خواهش کردم به عنوان نگینی برای این اجرا ، آن را در ویدیو نگه دارند.
شاید بسیاری از ما، ”گلمحمد” را از رمان ارزشمند “کلیدر“ جناب محمود دولتآبادی (زاده ی سبزوار) بشناسیم؛ ولی او واقعا قهرمان شهر سبزوار بوده و در میان ادبیات عامیانهی مردم ، لوطی ها و خنیاگران این دیار جایگاه ویژهای دارد.
گل محمد از روستای سنگ کلیدر سبزوار در زمان رضا شاه در مقابل حاکم وقت ، روس ها و انگلیسیها قیام می کند و به نمادی از آزادی خواهی ، رشادت و میهن پرستی تبدیل می شود. متن این ترانه سرشار از عاطفه ی مادری است که بر سر جنازه ی فرزند دلیرش با او سخن می گوید.
این بخش به عنوان مقدمه با چهارمضرابی از مکتب استاد فرهنگ شریف آغاز شده و با اجرای ملودی سبزواری «ننه گل محمد» (به روایت استاد کاظم کرامت) و در انتها بداهه ای پنج ضربی ادامه پیدا می کند.
«ننه گل محمد» ، بدون شک موضوع مهمترین ملودی های سبزواری هاست که به چند شکل مختلف تصنیف شده که در این شکل غم و تلخی موجود در آن را بیشتر همسو با ملودی دیدم