جالبز: داریوش ارجمند در گفتگو با تیوی پلاس درباره نحوه زندگیاش پس بازی در نقش مالک اشتر سریال امام علی گفت، این صحبتها با واکنش بسیاری مواجه شد.
پوریا ذوالفقاری نوشت: دربارهٔ صحبتهای عجیب و مثالهای بیربط داریوش ارجمند دربارهٔ مراقبت از رفتارش پس از بازی در نقش مالک اشتر، چیزی بیش از آنچه در یادداشتها و واکنشها آمد، نمیتوان گفت. این همان تصور پوچیست که چند بازیگر کاربلد ما را بعد از بازی در چند نقش مشخص، عملا محدود کرد و پس ازمدتی به ورطهٔ تکرار انداخت.
پرویز پرستویی پس از آژانس شیشهای، جمشید مشایخی بعد از هزاردستان و فریبرز عربنیا پس از مختارنامه به نوعی قربانیان این تصور یا توهماند. (فراموش نمیکنم عربنیا در برنامهٔ هفت در پاسخ به فریدون جیرانی که پرسید مهمترین خصلت یک بازیگر باید چه باشد؟ با طمانینهای مختار گونه، پاسخ داد عدالتطلبی و حقیقتجویی!)
چندسال پیش در گفتوگویی با فرهاد اصلانی (که در همشهری جوان منتشر شد،) بحث رسید به این که او چگونه بلافاصله پس از مختارنامه، در آشپزباشی حاضر شده و بعد از چندسال بازی در نقشی تاریخی، حضوری چنان دیگرگون و طناز در جهان متفاوت آشپزباشی داشته. پاسخ اصلانی برای من مرز بین بازیگر حرفهای و متمرکز بر کار را با بازیگر متوهم، روشن کرد. این صحبتهای اصلانیست دربارهٔ آسیب گیر کردن در نقش؛«من حواسم بود که پشت این نقش [ابن زیاد] پنهان نشوم. نخواستم نقش من را گرفتار کند. بله، این آسیب در کمین بازیگران چنین پروژههایی هست ولی من از همان ابتدا خواستم این بود که بتوانم در چنین پروژة عظیمی بازی کنم و از آن بیرون بیایم. همانقدر که برای یک بازیگر حضور در نقش مهم است، بیرون آمدن از آن هم اهمیت دارد.»
بله. «همانقدر که برای یک بازیگر حضور در نقش مهم است، بیرون آمدن از آن هم اهمیت دارد.» بازیگران موضوع این نوشته، از نقش بیرون نمیآیند. معمولاً نمیتوانند و البته گاهی هم نمیخواهند بیرون بیایند. که این دومی خودش قصهٔ دیگریست!
فاضل ترکمن روزنامهنگار بهبهانهی همین حرفها نوشته: «باید که محبوبترین کارها در نزد تو، کارهایی باشد که با میانهروی سازگارتر بود و با عدالت دمسازتر و خشنودی رعیت را در پی داشته باشد؛ زیرا خشم تودههای مردم، خشنودی نزدیکان را زیر پای بسپرد و حال آنکه، خشم نزدیکان اگر تودههای مردم از تو خشنود باشند، ناچیز گردد. [ از #نامه_علی_به_مالک_اشتر]
تصور عامی و توصیف سطحی داریوش ارجمند دربارهی بازیگری چیزی نیست که تنها اختصاص به میزانِ بادِ موجود در غبغب او داشته باشد. این تعریف ریاکارانهاش از ایفای نقش مالک اشتر را میگذارم کنار گفتوگویی که با بهزاد فراهانی دربارهی کارنامهی بازیگریاش داشتم و خاطرهی غمانگیزی که از ایفای نقش معاویه در سریال امام علی تعریف کرد: «ما برای سریال امام علی زحمت زیادی کشیدیم، اما متاسفانه مسئولین، خیلی کملطفی به من کردند؛ مثل آقای محسن قرائتی، مثل خیلیهای دیگرشان که متلکگوییهایی داشتند راجع به اینکه فراهانی خودش مثل معاویه است که اینقدر خوب نقشش را بازی کرده!
اصلا هم توجه نکردند که در سریال امام علی، آنچه باعث میشد مخاطب بزرگی علی را درک کند، دقیقوعمیق بازیکردن نقش معاویه و عمروعاص بود… فکر کنید من همهی تلاش خودم را کردم که نقش معاویه را خوب بازی کنم، در کنار زندهیاد مهدی فتحی و فکر میکردم بعد از بازی، دوستان مدیر و مدبر به من بهچشم معاویه نگاه نمیکنند! بلکه بهچشم هنرمندی که خلاقتر از این حرفهاست، نگاه میکنند. متاسفانه اذیت شدم و برای همین هم گفتم که دیگر چنین نقشهایی بازی نمیکنم. هرجور میخواهند تعبیر کنند. برای چه این کار را بکنم؟! [ هفتهنامهی #چلچراغ (۱۳۹۵/۸/۱۷)]
متاسفانه داریوش ارجمند و محسن قرائتی یک قرائت یکسان و نادان از ایفای نقش دارند که اگر با همین روند بخواهیم نقشهای آقای ارجمند را مرور کنیم، همان تیپ و شمایل حشمت فردوس در سریال ستایش بیشتر از هر نقش دیگری با ایشان قرابت دارد. طرز تفکر، نوع ادبیات، لحن حرفزدن و عدم منطقی که در گفتارشان میشنویم، از همان طبقهی متعصب و درگیر و سلطهطلب برمیآید. ضمن اینکه با صلابت تمام باید اعلام کنم که بازی شما در همین نقش مالک اشتر به قوزک پای بازی مهدی فتحی بزرگ هم نمیرسد! بازیگر توانمندی که مورد انواع کملطفیها قرار گرفت و لابد با معیارِ بیمارِ شما جزای جوانیاش همین شد که نقش عمروعاص را بازی کند! خرافهی محض… راستی! عمدهی فیلم شکلات داغ در کافه میگذشت. آنموقع به فکر آبروی مالک نبودید، یا علیرضا سجادپور مزد بهتری برای صرف شکلات داغ میداد؟ افتاد؟!»
همچنین داریوش ارجمند در این گفت و گو گفت: خدا زن رو آفریده تا مثل رضازاده وزنه بزنه که دوسال بعد رحم و تخمدانش رو بندازه دور! اون دیگه زن نیست. اظهار نظر دیگری از او که با واکنش کاربران همراه شد.