جالبز/ گفته ی تو، شرط انسان بودنش، نپوسیدن است و شرط نپوسیدنش از کنار زمان گذشتن. دریا بودن، بدون برنامه...
نادر ابراهیمی
جالبز/ سفر دوم، اردیبهشت، به شمال.عاشق می داند که در سفر، روح، چگونه به لطافتی بلورین دست می یابد.عشق انسان...
جالبز/ - یک روز، به دیدنش برویم. خوب کار می کند.بعد، سری به زیر پله می زنیم؛ پسر جان! آیا...
جالبز/ - چهارشنبه ها؟ دیگر چکار می کنیم؟- سوای همه ی کارهایی که انجامِ آنها را برعهده گرفته ییم، سری...
جالبز/ حافظه، برای عتیقه کردنِ عشق نیست، برای زنده نگه داشتنِ عشق است.اگر پرنده را به قفس بیندازی، مثل این...
جالبز/ صاحبخانه سخت می گرید.همسرانش،دخترانش و پسرانش می گریند.-اینجا برای شما می ماند.برای همیشه.دست به ترکیبش نمی زنم.اجازه هم نمی...
جالبز/ ... و شب ، گرادگرد، آتش را مملو از خاطره میکنیم.و همیشه خاطرات عاشقانه، از نخستین روز، نخستین ساعت،...