
متن زمستانی عاشقانه برای روز های برفی عشاق
عشق تو که باشد، همیشه دلم گرم است.
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
با ما به ازین باش که با خلق جهانی…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
بیا تا قدمهای گرمت، برفها را آب کند…
بیا تا چشمهها بجوشند
بیا تا رودها دوباره جاری شوند و درختان دوباره تن پوش سبز در بر کنند..
بیا که این دل بی قرار من دیگر سرمای نبودنت را تاب ندارد.
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
وقتی که تو باشی…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
اما
زمستان چه میداند که من در خانه گلی بهاری دارم؟
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
مهم نیست که چقدر سرد باشد..
مهم نیست که چقدر روی پیاده روهای خیابان لیز بخوریم…
مهم نیست که چقدر سرما بخوریم…
آغوش گرم تو برایم، دوای هر دردیست…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω

و چه دلنشین است آهنگ صدایت وقتی به من میگویی: «مواظب باش لیز نخوری…»
و من چقدر این عشق گرم زمستانی را دوست دارم.
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
باز هم زمستان رسید
یک فصل سرد رؤیایی در کنار تو
فصل درست کردن آدم برفیهای بانمک
فصل دویدن و سر خوردن و برف بازیهای کودکانه
و فصل نوشیدن یک فنجان چای گرم و نگاه کردن در چشمهای عاشق تو.
خداوندا تو را سپاس به خاطر اینهمه زیبایی و اینهمه
عشق
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
با من بگو
در نگاهت چه جادویی نهفته است که حتی برفهای زمستان را ذوب میکند؟!
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
در آغاز اولین روز زمستان، به تعداد این دانههای زیبا و بلورین برف برایت آرزوهایی زیبا و رنگارنگ دارم.
اولین روز زمستانی ات مبارک
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
شبهایی که تا صبح بردن نام زیبایت، آرام بخش دل بی قرار من است …
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
دلگرمم
به آغوش گرمت
و به نگاه آتشین ات
و به مهربانی دستانی که مرا یاد بهار میاندازد.
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
ω∗ω∗ω∗ω∗ω

آغاز فصل تولد عشق ما، همین زمستان بود…
زمستانی که برایم از هر بهاری دل انگیزتر بود…
و امروز سالروز آن تولد زیباست.
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
چه کردهای با دلم که حتی این سکوت زیبای زمستان
برایم یادآور صدای دلنشین توست…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
حتی سرماخوردنهای زمستان هم برایم حس و حال دیگری دارد!
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
زیبای من
گوش کن
عشق
همین صدای آرام بارش برف است
زلال و پاک و بی ریا
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
و تو
دیگر زندگی چه چیزی کم دارد؟!
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
گرمای تابستان
برگ ریز پاییز
و زیبایی این دانههای بلورین برف
همه و همه مرا به یاد تو میاندازند…
گویی
آمدن هر فصل بهانه ایست تا دوباره عاشقت شوم…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
زمستان چه چیزی کمتر از بهار و تابستان و پاییز دارد
وقتی
رد پاهایت روی برف برایم زیباترین نقاشی دنیاست؟…
ω∗ω∗ω∗ω∗ω

یاد تو در دلم عجیب غوغا میکند؛ و چه کسی میداند که این غوغای بی صدا با قلبم چهها میکند؟
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
شبهای بلند زمستان هم کوتاهند!
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
خوشبختی میتونه داشتن آدمی باشه که برات قشنگترین شال گردنهای عالم رو ببافه..
و خوشبختی میتونه تماشا کردن دانههای زیبای برف از پشت پنجره یک کلبهی پر از عشق باشه…
به همین سادگی
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
بی صبرانه منتظر زمستونم تا شال گردنی رو که تو برام بافتی دور گردنم بندازم…
اینطوری احساس میکنم که همیشه پیش منی
دوستت دارم عزیزم
ω∗ω∗ω∗ω∗ω
بگذار زمستان بتازد
و بگذار هوا هر چه میخواهد سرد شود
سخن آخر
منبع: ستـــاره