شاید باور اینکه افرادی باشند که بیش از چهل سال بر سر یک قرار برای کمک به دیگران حاضر شوند و از جان خود مایه بگذارند کمی سخت باشد. شاید عجیب به نظر برسد که یک نفر در همه این سال‌ها بدون هیچ چشمداشتی خودجوش لباس به تن کرده ‌باشد و به میدانی بیاید که خیلی‌ها جرئت پا گذاشتن در آن را ندارند، میدانی که براساس آمار کاملا واقعی، فقط و فقط 5 درصد از زنان حاضرند در آن قدم بگذارند و به این راه ادامه دهند، میدانی که نجات جان انسان‌ها در آن رقم می‌خورد، میدانی که خیلی‌ها با نذر ائمه اطهار(س) به‌ویژه در ایام شهادت سالار شهیدان، امام حسین(ع)، پای کار آن می‌آیند.

به یاد مادران شهدا
خدیجه باغبانی تنها بانوی دارنده کارت طلایی اهدای خون در خراسان رضوی است. او که متولد سال 1346 است از سیزده‌سالگی اهدای خون را شروع کرده و این قرار را با خودش گذاشته ‌است که از این طریق به نیازمندان کمک کند. «اولین نوبتی که خون دادم سیزده سالم بود. آن زمان از پانزده سال به بالا خون می‌گرفتند ولی مثل الان نبود که کارت ملی و مدرک شناسایی بخواهند. من هم گفتم پانزده‌ساله هستم و خون دادم. این کار را برای رزمندگان کردم. زمان جنگ بود و به خون نیاز داشتند. چون صحنه‌هایی از دل شکسته مادران شهدا را دیده بودم، با خودم عهد بستم کاری را که از دستم برمی‌آید انجام دهم. آن زمان پدرم فوت کرده بود و من مادرم را که مشکلی داشت به اورژانس بیمارستان قائم برده بودم. منتظر انجام کارهای مادرم بودم که دیدم یک گوشه‌ای چند خانم جمع شده‌اند و گریه می‌کنند. وقتی رفتم جلو، متوجه شدم مادران شهدا هستند که برای شناسایی پیکر بچه‌های خود آمده‌اند. این صحنه برایم خیلی ناراحت کننده ‌بود. آن‌ها از همه‌چیز خود گذشته بودند. من هم باید کاری می‌کردم.»


130 بار اهدا
او بعد از این اتفاق و مشاهده حال و هوای مادران شهدا، با خودش عهد می‌بندد تا توان دارد به اهدای خون ادامه دهد. این ادامه تا جایی است که اکنون بیش از 130 بار رکورد اهدای خون را برای او ثبت کرده‌است، رکوردی که هیچ‌کدام از زنان خراسان رضوی آن را ندارند. «فقط در سه نوبتی که باردار بودم و به لطف خدا مادر شدم خون اهدا نکردم، آن هم به این علت که سازمان موافقت نمی‌کند وگرنه من پای عهدی که بستم بودم. جز این سه نوبت بارداری، هر سال سه نوبت برای اهدای خون مراجعه کرده‌ام و آن‌طور که می‌گویند، بیش از 130 بار اهدا و کارت طلایی دریافت کرده‌ام. البته این کارت‌ها نه‌تنها برای من بلکه برای دیگر خانم‌ها هیچ‌وقت مهم نبوده است. حتی خود من هم تا به‌ حال پیش نیامده‌است که به خون نیاز کرده باشم و از این کارت استفاده کنم. فکر می‌کنم زندگی ما به دعای خیر افرادی که خون را دریافت کرده‌اند همیشه به خیر و خوبی بوده‌است و به مشکلی برخورد نکرده‌ایم. واقعا این دعای خیر گره‌‎گشاست و خیلی‌ها برای حل شدن مشکلات خود نذر خون می‌کنند و جواب می‌گیرند. زمان‌هایی پیش آمده‌است که من برای خون‌گیری آمده‌ام و خانم‌هایی را دیده‌ام که نذری کرده‌اند و چون جواب گرفته‌اند به اینجا می‌آیند.»

نیم لیتر خون، نجات جان سه نفر
البته با همه نیت‌ها و نذرها، خانم باغبانی معتقد است که اهدای خون به نوعی اهدای زندگی است و نباید از گیرنده هیچ توقعی داشت. «نگاهم به اهدای خون این است که در حد توانم دارایی‌ام را به دیگران هدیه می‌کنم. برای این هدیه هم هیچ وقت به دنبال جایگزین نبوده‌ام و توقعی نداشته‌ام. برای همین، خانواده‌ام را هم به این کار ترغیب می‌کنم. همسرم و پسرم هردو اهداکننده هستند ولی مستمر نیستند. دو دخترم هم بارها برای اهدای خون رفته‌اند ولی پزشک بعد از معاینه اجازه اهدا نداده‌است. همان‌طور که می‌دانید، قبل از انجام خون‌گیری یک پزشک افراد را معاینه می‌کند و سؤالاتی پرسیده می‌شود که بر اساس آن‌ها مشخص می‌شود می‌توانند اهدا کنند یا نه. این‌طور نیست که هر کسی از راه برسد خون هدیه کند. اول همه شرایط بررسی می‌شود که خدای‌نکرده مشکلی پیش نیاید. به‌ نظرم، اگر خانم‌ها بیایند و این شرایط را ببینند، ترسی که از اهدای خون دارند می‌ریزد و به این عمل خداپسندانه که نجات‌بخش جان آدم‌هاست روی می‌آورند. از بدن هرکدام از ما فقط نیم لیتر خون گرفته می‌شود که ظرف یک روز، بدن آن را بازسازی می‌کند و خون جدید وارد رگ‌ها می‌شود ولی همین نیم لیتر جان سه نیازمند به خون را نجات می‌دهد.»

من هم مادرم
او از روزهایی که برای اهدای خون مراجعه کرده‌است خاطرات زیادی دارد و معتقد است این کار یک ضرورت فرهنگی در جامعه است زیرا این محبت بر رفتار انسان‌ها تأثیر مثبت می‌گذارد. «اگر به اهدای خون به عنوان کمک به یک هم‌نوع نگاه کنیم، خیلی از مسائل اجتماعی حل خواهد شد و مردم گذشت و کمک به یکدیگر را یاد خواهند گرفت. خاطرم هست زمانی که بچه دومم را سه‌ماهه باردار بودم، همراه همسر برادرم که می‌خواست در بیمارستان بستری شود رفته بودم. آنجا در سالن خانمی را دیدم که زیاد گریه می‌کرد. بنده خدا روستایی بود و بچه‌اش به خون نیاز داشت. یک واحد را بیمارستان تأمین کرده بود و یک واحد کم داشتند. رفتم و گفتم من یک واحد خون اهدا می‌کنم. چیزی نگفتم که باردارم. می‌خواستم گره از کار بنده خدا باز شود. تا اینکه مراحل را انجام دادیم. خانم برادرم آخر کار به متصدی آنجا گفت که این خانم باردار است. متصدی ناراحت شد و گفت چرا این کار را می‌کنی! گفتم برای این خانم که مادر است و اینجا کسی را ندارد. بچه او هم مثل بچه خودم است. درست است که مادر آن بچه نیستم ولی مادرم و حال این زن را درک می‌کنم. این حرف را که شنید، لطف کرد و یک واحد دیگر خون به آن بچه رساند و مشکل حل شد.»
***
روند کارت‌های سازمان انتقال خون به این شکل است که خانم‌هایی که بین سه تا هفت بار اهدای خون انجام می‌دهند کارت سفید، بین هشت تا چهارده بار کارت سبز، بین پانزده تا 39 بار کارت قرمز، بین چهل تا 69 بار کارت نقره‌ای و در آخرین مرحله که بیش از هفتاد مرتبه خون اهدا می‌کنند کارت طلایی دریافت می‌کنند. این عدد برای آقایان کمی متفاوت است زیرا زنان سه بار در سال و مردان چهار بار در یک سال می‌توانند خون خود را هدیه کنند. از ابتدای سال 90 تاکنون روند رنگ‌بندی و ارائه کارت براساس آن در استان ما شروع شده‌است و در حال حاضر در خراسان رضوی 961 خانم کارت سفید، 542 خانم کارت سبز، 387 خانم کارت قرمز و 29 خانم کارت نقره‌ای دارند. تنها کارت طلایی اهدای خون بانوان نیز در استان ما متعلق به خدیجه باغبانی است.
نویسنده: لیلا جان‌قربان