متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشر آن در جالبز به معنای تاییدش نیست
بعد از دیدن تلاش مکرون برای حفظ ارتباط خود با ایران علیرغم همراهی با تحریمهای آمریکا علیه کشورمان، چند پرسش مطرح میشود؛ یک آنکه چرا امانوئل مکرون تلاش دارد تا این حد خود و دولت فرانسه را پیگیر به نتیجه رساندن مذاکرات نشان دهد؟ دو آنکه چطور همزمان با اینکه در مقاطعی خود را تا این حد برای به نتیجه رسیدن گفتوگوهای وین بااشتیاق نشان داده است، مواضعی غیرسازنده اتخاذ کرده و با مشارکت دو کشور دیگر تروئیکای اروپایی یعنی آلمان و انگلستان حتی بیانیهها و مواضع سختی هم علیه تهران اتخاذ کرده است؟
پیش از این در گزارشهایی تحتعنوان «خرابکاری پاریس علیه توافق» در تاریخ 1 دی 1400، «پوتین مکرون را در الیزه نگه داشت» در تاریخ 6 اردیبهشت 1401 و «پلیس بد پیامرسان شد!» در تاریخ 4 مرداد 1401 به تحلیل و ارزیابی اهداف وانگیزههای پاریس از تمایل مداوم خود جهت ایفای نقش در روند مذاکرات وین پرداخته بودیم. در این گزارشها مقاطعی را مورد بررسی قرار دادیم که فرانسه در آن، علیرغم احساس نیازی که به نتیجه توافق داشت، رویکردی مخرب را درپیش گرفته بود تا جایی که این رویکرد در مواردی منجر به کندی قابل توجه روند گفتوگوها شد. فارغ از علاقه وافر فرانسه به بازی در نقش پلیس بد مذاکرات؛ چه در زمانی که لوران فابیوس وزیر امور خارجه این کشور بود و چه حالا که ژان-ایو لودریان در این جایگاه قرار دارد، نکته قابل توجه درباره میزان علاقه فرانسه به نتیجهبخش بودن مذاکرات وین آن است که حال و روز اروپا در ماههای بعد از جنگ اوکراین، با وضعیت این قاره در سال 2015 و مذاکرات منتهی به برجام قابل مقایسه نیست. اروپا در مقطع کنونی همانطور که پیشبینی میشد بعد از تحریم روسیه و تصمیم کرملین برای قطع گازرسانی به این قاره بهبهانه تعمیرات خط لوله انتقال انرژی، با بحران فراگیر قیمت حاملهای انرژی مواجه شده است. چالشی که در نتیجه آن برخی کشورهای اروپایی، شاهد اعتراضات خیابانی نسبتا گسترده بودند.
نکته دیگری که باید درخصوص علاقهمندی مکرون و دولت او به حل مساله مذاکرات هستهای مورد توجه قرار داد، جایگاه متزلزل او در سیاست داخلی فرانسه است. شرایطی که تا پیش از جنگ اوکراین (که بهخودی خود موضع حزب رقیب مکرون که رابطه خوبی با روسیه داشت را تضعیف کرد) باعث شده بود دولت مکرون رأیآوردن در دور دوم را سختتر از آنچه که تصور میکرد بداند اما اینطور نشد و جنگ روسیه و ارتباط خوب جدیترین رقیب مکرون با پوتین موجب شد اقبال مردم فرانسه در چنین شرایطی نسبت به مکرون بیش از گزینههای دیگر شود.
دراینباره باید گفت بهنتیجه رسیدن مذاکرات هستهای ایران و ورود انرژی کشورمان به بازارهای جهانی از جمله مولفههایی است که ضمن اثرگذاری بر قیمت جهانی انرژی، شاید بتواند موضع دولتهای 1+4 بهخصوص سه کشور اروپایی را هم تاحدی در داخل کشورشان تقویت کند. در اینباره میتوان به سخنرانی چند وقت قبل مکرون در کاخ الیزه در جمع سفیران فرانسه در کشورهای خارجی اشاره کرد. او در این سخنرانی گفته بود: «امیدواریم توافقی برای احیای برجام طی چند روز آینده، جمعبندی شود.»
حدود یک ماه قبل هم کاخ الیزه با صدور بیانیهای از تماس تلفنی مکرون با سیدابراهیم رئیسی خبر داد و اعلام کرد رئیسجمهور فرانسه به همتای ایرانی خود گفته احیای توافق هستهای با ایران هنوز هم ممکن است اما تهران باید به تعهداتش بازگردد. جملهای که نشان میدهد نگاه الیزه نسبت به روند مذاکرات همچنان نگاهی غیرسازنده و مخرب است.
این اظهارات رئیسجمهور فرانسه در حالی مطرح میشد که جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا پیش از آن، در مقالهای که در روزنامه فایننشالتایمز منتشر کرد خبر از ارائه بستهای پیشنهادی داده بود که حاوی راهکارهای بهروزشدهای درخصوص رفع تحریمها و گامهای هستهای ایران است.
یک هفته بعد از آن و در روز ۲۴ مرداد بود که ایران، پاسخ خود درباره پیشنهادهای جوزپ بورل را به هماهنگکننده اتحادیه اروپا منتقل کرد. اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرد طرف آمریکایی هم پاسخ خود را به این متن ارائه کرده و آن را معقول خواند. جوزپ بورل البته پیش از آن پاسخ ایران را هم معقول توصیف کرده بود.
از فشارهای رژیمصهیونیستی، اختلافات داخلی دولت دموکرات بایدن با جمهوریخواهان کنگره و همچنین سایر مشکلات داخلی در آمریکا میتوان بهعنوان عواملی نام برد که باعث شده است دولت این کشور طی ماههای گذشته از اتخاذ یک تصمیم سیاسی برای پایان دادن به تحریمهای غیرقانونی و بازگشت به تعهدات خود ذیل برجام عاجز باشد.
علاقه مکرون به پرکردن جای خالی آمریکا در منطقه
میتوان گفت مکرون درکنار دغدغههایی که درباره مساله هستهای ایران دارد (که انگیزهها و اهدافش از پیگیری آن را توضیح دادیم)، طی چند سال گذشته، علاقه بیحدوحصر خود به نقشآفرینی در تحولات غرب آسیا و شمال آفریقا را هم بهنمایش گذاشته است. بخشی از این علاقه به اثرگذاری در کشورهای منطقه طبیعی و ناشی از سابقه تاریخی فرانسه در استعمار کشورهای عربی و تسلط بر آنهاست. اما وجه دیگر ماجرا فارغ از این سابقه تاریخی، مستقیما به تغییر رویکرد آمریکا درخصوص سیاستهای منطقهای خود وابسته است. به معنای دیگر میتوان گفت پاریس، چندان بدش نمیآید که از فرصت کمرنگشدن حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه برای افزایش حضور و اثرگذاری سیاسی، تجاری، فرهنگی و حتی نظامی خود استفاده کند. بنابراین میتوان رویکرد احتمالی الیزه در تحولات پیشروی منطقه را در این چهارچوب پیشبینی کرد.
در سیاست خارجی کشورهای اروپایی اثری از استقلال نیست!
نکته پایانی درخصوص کنشگریهای پر افتوخیز دولتهای بهظاهر مستقل فرانسه، آلمان و انگلستان در مواجهه با پرونده هستهای ایران آنکه، این سه طرف حاضر در گفتوگوهای نماینده کشورمان با نمایندههای 1+4 که خارج از روند مذاکرات هم به نام تروئیکای اروپایی شناخته میشوند در سال 2018 که آمریکا بهطور یکجانبه از برجام خارج شد در انفعالی غیرقابل انکار، نهتنها دولت وقت این کشور به ریاست دونالد ترامپ را محکوم نکردند، بلکه با سکوت خود بههمراهی با این تصمیم پرداختند و در اظهارات جستهوگریخته حتی ایران را هم دعوت به پرهیز از اقدام متقابل کردند. البته این انفعال بعد از مدت کوتاهی جای خود را به همراهی همهجانبه با سیاستهای ضدایرانی واشنگتن داد. یعنی دولتهای این سه کشور اروپایی که در مقاطعی نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا را هم با خود همراه میدیدند، نهتنها در این زمان بیش از سه سالی که آمریکا بهطور یکجانبه از برجام خارج شده بود دولت این کشور را مقصر اعلام نکردند بلکه چندباری تلاش داشتند ایران را بهعنوان مقصر بهنتیجهنرسیدن مذاکرات وین معرفی کنند. حداقلیترین نتیجهای که میتوان از همه این موارد و همچنین انفعال مداوم سه کشور اروپایی درمقابل اقدامات غیرقانونی آمریکا گرفت آن است که این سه دولت بهظاهر قدرتمند در سیاست خارجی در مواجهه با مساله هستهای ایران و لغو تحریمهای همهجانبه علیه کشورمان کاملا دنبالهرو سیاستهای یکجانبه کاخ سفید هستند و در این زمینه برای کنشگری مستقل، چندان اختیاری ندارند. نمونه آن را هم میتوان در رفتار شرکتهای بزرگ و معتبری مثل پژو سیتروئن، رنو، توتال و ایرباس بلافاصله بعد از خروج آمریکا از برجام دید. شرکتهایی که باوجود امضای قرارداد و متعهدشدن نسبت به بازار ایران، حاضرشدند زیر فشارهای آمریکا از خیر اعتبار برند خود گذشته و بازار ایران را مانند شرایط پیش از توافق هستهای ترک کنند.