شرق/ دو مرد سارق که بعد از دستگیری به جرم سرقت از زنی جوان به قتل مردی در سالها قبل اعتراف کرده بودند، بعد از اینکه موفق به جلب رضایت اولیایدم شدند در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند.
این دو سارق سال 92 و چند ماه بعد از اینکه از زنی جوان در منطقه ورامین سرقت کردند، به دست مأموران بازداشت شدند. زن جوان که گزارش این سرقت را به مأموران داد در توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت: من از شرکتی که کار میکردم بیرون آمدم و داشتم کنار جاده راه میرفتم تا خودم را به ایستگاه تاکسیها برسانم. یکدفعه موتوری به من نزدیک شد. دو نفر سوار بر موتور بودند. آنها با چاقو چند ضربه به من زدند و بعد کیفم را گرفتند و مرا چند متری روی زمین کشیدند. وقتی کیف را گرفتند، فرار کردند و رفتند. با مشخصاتی که این زن از دو سارق داد متهمان بعد از چند ماه بازداشت شدند. آنها در جلسات بازجویی به سرقت از زن جوان اعتراف و علت سرقت را هم تفریح عنوان کردند.
پدرام و یونس، متهمان به سرقت، به مأموران گفتند: ما سارق نیستیم و قصدمان هم دزدی نبود. تفریحی خواستیم کیف بزنیم و اصلا قصد سرقت نداشتیم. متهمان بعد از چند جلسه بازجویی اعترافات خود را تغییر دادند و اینبار ادعا کردند به خاطر بیپولی مرتکب سرقت شدند.
پدرام به مأموران گفت: ما هفت سال قبل در زابل مرد جوانی را به قتل رساندیم و برای اینکه شناسایی نشویم، مجبور شدیم به تهران فرار کنیم. از آن موقع در مناطق حاشیهای تهران زندگی میکردیم و با کارهای خلاف اموراتمان را میگذراندیم. یونس یک موتور داشت. روز حادثه وقتی دیدیم زن جوان تنها در حال عبور است، تصمیم گرفتیم کیفش را به سرقت ببریم و بعد هم که شناسایی و دستگیر شدیم.
مأموران بعد از شنیدن اعترافات این دو مرد به صورت ویژه روی پرونده قتلی که آنها مرتکب شده بودند، تمرکز کردند و متوجه شدند هفت سال قبل جسد مرد جوانی که هدف ضربات چاقو قرار گرفته بود، در محلهای در زابل پیدا شده است. خانواده این جوان که مراد نام داشت، به پلیس اعلام کرده بودند به کسی مشکوک نیستند و فرزندشان هم با شخص خاصی دشمنی نداشته و اصلا اهل دعوا نبوده است. با بینتیجهماندن تحقیقات پرونده قتل مراد به بخش پروندههای راکد برده شده بود تا اینکه پدرام و یونس به جنایت در زابل اعتراف کردند.
با توجه به دستگیری متهمان در تهران و با توجه به درخواست اولیایدم، متهمان در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفتند. در جلسه رسیدگی به پرونده این دو متهم ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و سپس اولیایدم مراد در جایگاه قرار گرفتند و خواستار مجازات قصاص برای قاتل شدند.
سپس زن جوان در جایگاه قرار گرفت و گفت: دو سارق به من نزدیک شدند و به طرز بسیار خشنی کیفم را از دستم گرفتند. آنها با چاقو من را زدند و هرچه داشتم با خود بردند. دوونیم میلیون تومان پول نقد و گوشی تلفن همراه و چند قطعه طلا از من بردند. من درخواست مجازات متهمان را دارم.
سپس پدرام به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل عمدی را قبول نکرد و گفت: قتل را یونس مرتکب شد. او بود که مراد را کشت. یونس به من گفت با برادر مراد در زندان همبند بوده و متوجه شده که مراد آدم فاسدی است و مستحق مرگ است، بعد هم با ضربات چاقو او را به قتل رساند. من در قتل کارهای نبودم. درباره سرقت هم یونس بود که با کاتر به جان دختر جوان افتاد. من فکر کردم وقتی به زن جوان نزدیک شد قصد دارد از او آدرس بپرسد؛ چون خلافکاری ما اصلا سرقت نبود و ما موادفروش بودیم.
سپس یونس در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من با برادر مراد همبند بودم. برادر مراد از او بدگویی میکرد و میگفت با اینکه آدم فاسدی است اما پدر و مادرش مراد را به او ترجیح میدهند. روز حادثه وقتی مراد را دیدم با پدرام بودیم. به او گفتم این فرد فاسد و مهدورالدم است و تصمیم گرفتیم او را بکشیم، اما ضربات کشنده را پدرام زد و من کاری نکردم.
من فقط چند ضربه به دستهایش زدم. تصمیم قتل را هم پدرام گرفت و من نقشی نداشتم. متهم درباره سرقت از زن جوان هم گفت: پدرام ترک موتور بود. به من گفت به زن جوان نزدیک شوم و میخواهد آدرس بپرسد. وقتی به آن زن نزدیک شدم کیف او را گرفت و زن جوان را روی زمین کشید و بعد هم با کاتر او را زد. در این مورد هم من کارهای نبودم و اصلا خبر نداشتم دوستم نقشه سرقت کشیده است. او درباره اینکه اموال سرقتی از زن جوان چقدر بود گفت: پولها دست پدرام بود. من بخش کمی را گرفتم که هرچه باشد پس میدهم. از مبلغ دقیق دزدی خبر ندارم. با وجود انکار متهمان، با توجه به اینکه اولیایدم و زن جوان برای آن دو درخواست مجازات کرده بودند، شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران هر دو متهم را به قصاص، زندان و پرداخت خسارت به زن مالباخته محکوم کردند.
رأی صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت اما از آنجایی که مهدورالدمبودن مقتول ثابت نشده و گفته شده بود او انسان درستکاری بوده است، رأی قصاص و حبس متهمان مورد تأیید قرار گرفت، تا اینکه بعد از مدتها دو متهم موفق به جلب رضایت اولیایدم شدند. آنها پس از فاصلهگرفتن از چوبه دار برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم در دادگاه حاضر شدند. هر دو متهم از کرده خود ابراز پشیمانی کردند و مدعی شدند همه اموال خودشان را برای پرداخت دیه فروختهاند و دیگر هیچچیز ندارند و درخواست کمک کردند. قضات شعبه 8 دادگاه کیفری با پایان جلسه دادگاه برای تصمیمگیری درخصوص جنبه عمومی جرم وارد شور شدند.