صبح نو/ متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
چند روزی میشد که بحث درباره استیضاح رییسجمهوری، به سوژه اول رسانههای کشور تبدیل شده بود؛ بحث بیحاصلی که تحقق آن جز خسران برای کشور، چیزی به همراه نداشت. اکنون که استیضاح رییسجمهوری بهامری منتفی تبدیل شده، بازخوانی درسها و عبرتهای این مساله برای جریان انقلابی، مفید به نظر میرسد.
احمد امیرآبادیفراهانی، عضو هیاترییسه مجلس، روز دوشنبه، 28 مهر در برنامهای تلویزیونی، با منتفیاعلامکردن ماجرای استیضاح رییسجمهوری گفت: «حقیقت این است که اگر الان استیضاح رییسجمهور را در مجلس شروع کنیم، روند آن در حدود دو ماه طول میکشد و به ماه دهم سال میرسیم، بعد از آن نیز معاون اول رییسجمهور به مدت سه ماه رییس دولت میشود و بعد از آن هم به تعطیلات عید میرسیم و اندکی بعد نیز مهلت کارِ دولت تمام میشود؛ پس اگر نتیجهای داشت، انجام میشد، بنابراین ما در مجلس به این نتیجه رسیدهایم که استیضاح انجام نشود.» استیضاح رییسجمهوری پس از آن مطرح شد که تعدادی از نمایندگان مجلس، نامهای را با این هدف به امضا رساندند؛ نامهای که البته در نهایت به سقف قانونی تعیینشده یعنی 72 امضا نرسید.
سستی و ناتوانی در اداره قوهمجریه، سوءمدیریت در بازار ارزی کشور و عدمکنترل قیمتها، عدمموفقیت در برخورد با مقوله بیکاری، عدمکنترل قاچاق، قانونگریزی، اجرانکردن اصول 24گانه اقتصاد مقاومتی، عدمموفقیت در دیپلماسی داخلی و خارجی و برجام، نداشتن صداقت و امانتداری، عدمرعایت شایستهسالاری انتخاب مدیران، ایجاد دلهره و ناامنی اقتصادی و سوءمدیریت در بازار بورس، از جمله محورهای استیضاح درخواستی تعدادی از نمایندگان بود. درخواست برای استیضاح رییسجمهوری بیشک از حقوق حقه و قانونی نمایندگان ملت به شمار میآید و محورهای استیضاح نیز تا حدود زیادی ریشه در واقعیت دارند اما فارغ از اطاله روند استیضاح، آیا نفس این اقدام میتوانست دردی از دردهای کشور درمان کند یا خدای ناکرده، بر زخمهای قبلی، زخمی مضاعف میشد؟ طبق آنچه از شرایط امروز کشور برداشت میشود، بخش دوم بیشتر به واقعیت نزدیک است.
محدودهای سیاست
در باب سیاست، تعاریف زیادی عرضه شده اما در تعریفی همهفهم، سیاست یعنی تصمیمگیری همراه با مصلحتسنجی و معطوف به دایره ممکنات. در سیاستورزی آنچه باید مورد نظر اولیای امر باشد، هزینه و فایده احتمالی است. به یقین اگر هزینه سیاست مدنظر، از فایدهاش پیشی بگیرد، آن سیاست غیرقابل پذیرش و مردود خواهد شد. طبق این منطق عقلی ساده، استیضاح رییسجمهوری در شرایط فعلی، هیچ توجیهی نداشت و دورنمای تاریک و مبهمی از آینده کشور ارائه میداد. دغدغه استیضاحکنندگان از آن رو که مترصد پویایی بیشتر در اعمال دولت بودند، برای همه مردم ایران محترم است اما آیا ابزار استیضاح، پرکاری دولت را در پی میداشت؟ آیا پس از اعلام عدمکفایت رییسجمهوری، قرار بود نرخ ارز به ثبات برسد و قیمت اجناس و کالاها به وضعیت نرمال بازگردد؟ اینها همگی سوالهایی است که ذهن هر ناظری را به خود مشغول میکند. تعلل در پاسخگویی به این سوالات و سوالاتی از این دست، نشان میدهد که قطعیت کارکرد استیضاح هنوز که هنوز است، در هالهای از ابهام قرار دارد.
با درنظرگرفتن این امر، شاید بد نباشد یکبار دیگر، حدود و ثغور و بایدها و نبایدهای امر سیاست را به برخی چهرههای اصولگرایی و مدعی انقلابیگری گوشزد کرد. شاید در ذهن برخی چهرهها و فعالان، انقلابیگری، امری بینسبت با عقلانیت و محاسبهگریهای معمول است و رفتارها هر چه بیمحاباتر باشند، در منظر و مأوای ایشان، عیار انقلابیگریاش بالاتر خواهد رفت. این درحالی است که طبق فرمایش بزرگان نظام، کمیت انقلابیگری و آرمانگرایی بدون لحاظ واقعیات و محسوسات و ممکنات، حتما لنگ میزند. بیگمان و در شرایطی که دولت و ملت ایران، از بیرون و درون با مضایقات پردامنه مواجه هستند، استیضاح رییسجمهوری و کنار رفتن وی، نهتنها گرهی باز نمیکند، بلکه مشکلی بر مشکلات کشور اضافه میشود.
زمینهساز فرصتطلبان نباشیم
زمینهسازی نکردن برای کنشگری فرصتطلبانِ بیاعتقاد به روح انقلابیگری، مساله دیگری است که ادغام انقلابیگری و مصلحتسنجی را به طرزی فزونتر، مهم و واجب میگرداند. طی یک هفته از آغاز تبلیغات درباره لزوم استیضاح رییسجمهوری از سوی برخی سیاسیون نابلد، جریان تجدیدنظرطلب تلاش کرد بیاشاره به حضور حداکثریاش در ارکان قدرت طی این سالها، صدر تا ذیل معضلات موجود را به پای گفتمان انقلابیگری بنویسد و خود را بری جلوه بدهد. ایشان با تصویرسازی غلط از فضای مجلس، درصدد آن بودند تا بهارستان و پاستور را رودرروی هم بکشانند و اینگونه جا بیندازند که مجلس، مانع برنامههای دولت است. این فضاسازیها در شرایطی است که کمتر از 9 ماه تا انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده و تبلیغاتچیهای جریان تجدیدنظرطلب، هر روز بیش از گذشته، خود را پیشگام حل مشکلات و جریان انقلابی را مانع و رادع این روند، نشان خواهند داد. جریان انقلابی باید حداکثر هوشیاری را به خرج دهد تا گزک به دست دولت و جریان اصلاحات ندهد. نباید جای شاکی و متهم عوض شود.