اسب بخار/ هولدینگ خودروسازی «بیجینگ»، که به اختصار «بایک» نامیده می شود، یکی از بزرگ ترین گروه های خودروسازی چین است که تاریخ تأسیس آن به سال ۱۹۸۸ باز می گردد. این خودروساز، که دفتر مرکزی آن در پکن واقع شده است، سابقه تولید خودروهای سواری، SUV، اتوبوس، کامیون و حتا خودروهای نظامی را در کارنامه خود دارد. از مهم ترین زیرمجموعه های بایک می توان به شرکت های “BAW” و «فوتون» اشاره کرد.

همچنین بایک موفق شده است که جوینت ونچرهای بزرگی را با «مرسدس بنز» و «هیوندای» در چین راه اندازی کند. بایک در سال ۲۰۱۴ با تولید ۲٫۲۵ میلیون دستگاه خودرو، چهارمین خودروساز بزرگ چین شد. سابقه حضور بایک در بازار ایران، برخلاف سایر هموطنانش، چندان پررونق نیست. شرکت «دیار خودرو» وظیفه تولید و عرضه محصولات بایک را در ایران بر عهده دارد. دیار خودرو یک کارخانه خودروسازی است که در شهر گلپایگان استان اصفهان واقع شده است. این شرکت که در ابتدا با همکاری کمپانی «گریت وال» موفق شده بود پیکاپ «وینگل» را به بازار عرضه کند، در ادامه فعالیت هایش به سراغ بایک رفت و دو محصول «سابرینا» و «سنوا» را به ایران آورد. سنوا در تعدادی بسیار محدود به تولید رسید، اما سابرینا در تیراژی بالاتر به بازار آمد. سابرینا در ابتدا به صورت وارداتی به دست مشتریان می رسید، اما از سال ۱۳۹۴ دیار خودرو به مونتاژ این محصول روی آورد. در سال ۹۸ پس از یک وقفه چندین ماهه، بار دیگر عرضه سابرینا به بازار از سر گرفته شد. اکنون ۵ سال است که سابرینا در خیابان های کشورمان حضور دارد، اما همچنان برای بسیاری از مردم خودرویی ناشناخته است.

در این مقاله تصمیم گرفتیم نگاهی به سابرینا داشته باشیم تا آن دسته از افرادی که قصد خریدش را دارند، شناخت بهتری از آن پیدا کنند.
 
طراحی نسبتاً جذاب
شاید نخستین دلیلی که برخی مشتریان را به سمت خرید سابرینا سوق می دهد، همین ظاهر نسبتاً زیبا و دوست داشتنی اش باشد! خودرویی که همچون بسیاری از تولیدات کشور اژدها، یک کپی تمام عیار از محصولی اروپایی است. حتماً شما هم می دانید که بایک، سابرینا را با الگوبرداری از نسل قدیم مرسدس بنز کلاس B طراحی کرده است. حتا اگر فرد ماشین بازی هم نباشد، با یک جست و جوی ساده در اینترنت و مقایسه تصاویر کلاس B با سابرینا، به آسانی به شباهت طراحی این دو خودرو پی می برید!

 
در واقع، طراحان بایک به جز تغییر لوگوی خودرو و دست‌کاری چراغ ها، کار جدیدی در پروژه سابرینا انجام نداده اند! البته همین شباهت ها ممکن است در کشورهای در حال توسعه همچون ایران، به مذاق بسیاری از افراد خوش بیایند. چه بسا کسانی که بر روی برلیانس خود، لوگوی ب ام و می چسبانند یا آرم بایک بر روی سابرینا را با ستاره نقره ای مرسدس بنز جا به جا می کنند! به هر حال، همین الگوبرداری سبب شده است که امروز سابرینا از نظر مصرف کننده های ایرانی خودرویی خوش سیما باشد. فرم چراغ های جلو و عقب سابرینا دقیقاً با برداشت آزاد از مرسدس بنز طراحی شده اند. جلوپنجره شاید تنها المان خلاقانه طراحی بیرونی این خودرو باشد. اما در خطوط کناری، طراحان بایک حتا زحمت همان اندک خلاقیت را هم به خود نداده و عیناً خطوط بدنه کلاس B را کپی برداری کرده اند! شاید نقطه عطف کپی کاری در این بخش، آینه های کناری باشند!

 
کابین ارگونومیک
به داخل کابین که پا می گذاریم، باز هم به جای تقدیر از اهالی پکن، باید دست‌بوس آلمانی ها باشیم! فرم کلی داشبورد و چینش دکمه ها و تجهیزات خودرو کاملاً شبیه به مرسدس بنز از آب درآمده اند. این سبک طراحی داخلی متعلق به بیش از یک دهه پیش است و قطعاً امروز قدیمی به نظر می آید. اما برای یک هاچ بک نسبتاً ارزان قیمت چینی چندان هم بد نیست. فرمان و دسته دنده اندکی زمخت طراحی شده اند. نشان دهنده های پشت آمپر طراحی و گرافیک عامه پسندی دارند. تریم دورنگ کرم – طوسی کابین، فضای اتاق خودرو را دلباز و لوکس تر کرده است. ارگونومی دسترسی به کلیدها و تجهیزات خودرو، با توجه به کپی برداری از مرسدس بنز، در سطح خوبی قرار دارد. در خصوص کیفیت ساخت کابین نمی توان چندان قرص و محکم اظهارنظر کرد. کیفیت پلاستیک های استفاده شده در داشبورد و رودری ها چنگی به دل نمی زند. البته در نظر داشته باشید که رقیب های ایرانی و چینی سابرینا هم، در همین محدوده قیمتی، آش دهان سوزی نیستند.

 
توانایی های حرکتی قابل قبول
قطعاً یکی از مهم ترین دلایل افرادی که سابرینا را انتخاب کرده اند، تبلیغات دیار خودرو پیرامون نصب موتور «میتسوبیشی» در این خودروست! مالکان سابرینا بر روی این موضوع، مانور زیادی می دهند و معمولًا سعی می کنند انتخاب خود را با تأکید بر ژاپنی بودن پیشرانه خودرو توجیه کنند. البته بی راه هم نمی گویند! پیشرانه ۱٫۵ لیتری تنفس طبیعی سابرینا، تحت لیسانس میتسوبیشی و با تکنولوژی این شرکت ژاپنی ساخته شده است. پیشرانه ای که حداقل در مقایسه با بسیاری از ۱۵۰۰ سی سی های بازار بازدهی بالاتری دارد. ۱۱۳ اسب بخار قدرت و ۱۴۳ نیوتن متر گشتاور، واقعاً اعداد قابل قبولی هستند. این را در نظر بگیرید که پیشرانه TU5 موجود در پژو ۲۰۶ تیپ ۵ با تمام ادعایی که دارد، ۱۰۵ اسب بخار تولید می کند. اما متأسفانه بایک در انتخاب جعبه دنده، بازدهی خوب پیشرانه را بر باد داده است! شاید اگر به جای گیربکس ۴ دنده اتوماتیک از یک نمونه ۶ دنده استفاده می کرد، سابرینا در شتاب گیری اولیه و ثانویه بی رقیب می شد! با این وجود، همین حالا هم مالکان سابرینا از چالاکی این خودرو رضایت دارند. شتاب صفر تا صدِ رسمی ۱۱٫۴ ثانیه ای واقعاً برای یک هاچ بک اتوماتیک ۱۵۰۰ سی سی بد نیست. می توان گفت که با خرید سابرینا حداقل از تنبلی در حرکت و شتاب گیری رنج نمی برید!

 
سواری نرم و پایداری متوسط
سابرینا، همچون بیش تر چینی های بازار، سواری نرمی و لذت بخشی دارد. رینگ های کوچک و لاستیک های فاق کوتاه سابرینا سبب می شوند اثری از خشک در تعلیق این خودرو به چشم نیاید. اگر قصد استفاده خانوادگی از خودرو را دارید و تاکنون در خرید سابرینا شک داشتید، باید بگوییم که اصلاً جای نگرانی وجود ندارد! چنانچه بتوانید با صندوق عقب کوچکش کنار بیایید، سواری سابرینا کاملاً مناسب با نیازهای یک خانواده است. به عکس، اگر به دنبال سواری اسپرت و نیمه خشک هستید، بهتر است قید خرید سابرینا را بزنید و به سراغ گزینه جوان پسندتری بروید. فقط حواس تان باشد که چندان بر روی پایداری سابرینا حساب باز نکنید! چراکه نه تنها اثری از سیستم کنترل پایداری (ESP) در این خودرو به چشم نمی خورد، بلکه وزن سبکی هم دارد و ممکن است در هنگام پیچیدن، دچار انحراف در محور عقب شود.

مصرف سوخت اقتصادی
شاید یکی از معدود نقاط مثبت سابرینا، همین مصرف سوخت پایین باشد. سابرینا هاچ بکی است که به راستی هوای جیب مالکش را دارد. این ویژگی در زمانی که قیمت بنزین افزایش یافته است، اهمیتی دوچندان پیدا می کند، به خصوص برای کلان شهرهای شلوغ و پرترافیک، همچون تهران، که میانگین مصرف سوخت خودروها در آن ها بیش تر از شهرهای کوچک است. مصرف سوخت ترکیبی سابرینا در شهر و جاده، بنا به گفته منابع مختلف، بین ۶٫۵ تا ۷٫۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر اعلام می شود. راز این مصرف سوخت پایین در عملکرد بهینه پیشرانه ساخت میتسوبیشی نهفته است. مخزن سوخت سابرینا، ۴۵ لیتر گنجایش دارد که کفاف میزان مصرف بنزین این خودرو را می دهد.

امکانات مناسب
بیایید از همین اول خودمان را گول نزنیم! سابرینا شاید استارت دکمه ای، گرم کن صندلی، دوربین ۳۶۰ درجه، رادار نقطه کور و بسیاری از آپشن های جدید را نداشته باشد، اما مگر این هاچ بک چینی چه قدر قیمت دارد که توقع چنین امکاناتی را از آن دارید؟ آپشن های نام برده در هیچ یک از خودروهای هم‌قیمت سابرینا همچون پژو ۲۰۷، ام وی ام ۳۱۵ و… نیز دیده نمی شوند! از سویی دیگر، سابرینا حداقل های یک خودروی امروزی را دارد و با همان چند آپشن کاربردی اش هم می تواند رضایت شما را جلب کند. سیستم صوتی آن، به طور استاندارد، به یک نمایشگر ۶٫۵ اینچی لمسی مجهز شده است که این آپشن برای مشتریان ایرانی یکی از مهم ترین ویژگی ها به شمار می رود. نویگیشن، دوربین عقب و ۶ بلندگو هم این سیستم صوتی را همراهی می کنند. ضمن این که، می توان تنظیمات آن را از روی فرمان هم هدایت کرد.

 
افزون بر سنسورهای هشداردهنده بر روی سپر عقب، سنسور نور برای روشن شدن خودکار چراغ ها و سنسور باران برای هوشمند عمل کردن برف پاک کن ها هم در سابرینا تعبیه شده اند. آینه های کناری سابرینا به صورت برقی تا می شوند و به گرم کن برای زمستان نیز مجهز شده اند. سان روف الکتریکی از ایرانی پسندترین آپشن های فابریک سابریناست. در کنار چراغ های مه شکن جلو و عقب، چراغ بدرقه راننده نیز در سابرینا وجود دارد. صندلی های عقبِ سابرینا را به منظور جبران کمبود فضای بار صندوق عقب، به راحتی می توان تا کرد. تهویه مطبوع سابرینا به صورت هوشمند وارد مدار می شود تا از این نظر هم چیزی کم تر از رقبا نداشته باشد. اما یکی از عجیب ترین آپشن های سابرینا، که در خودروهای گران تر هم وجود ندارد، محفظه سرد نگه دارنده یا همان کول باکس است! شاید تنها انتقاد وارد به فهرست تجهیزات سابرینا، جای خالی کروزکنترل است که به شدت احساس می شود.

خدمات پس از فروش ضعیف
تمام خوبی ها با یک اشتباه بر باد می روند! سابرینا با تمام نقاط ضعفش شاید خودروی مناسبی برای بازار ایران بود و حتا پتانسیل آن را داشت که به محصولی پرفروش تبدیل شود، اما ضعف اجرایی عرضه کننده وطنی از آن یک قربانی ساخت که دیگر حتا با تولید مجدد و تبلیغات فراوان هم هرگز نمی تواند موقعیت از دست رفته اش را بازیابد. دیار خودرو که به گسترش شبکه خدمات پس از فروشش اهمیتی نمی داد، سبب ساز شکست سابرینا در بازار شد. اکنون مالکان این خودرو در شهرهای کوچک با مشکل عدم وجود نمایندگی رسمی و کمبود قطعه مواجه اند. حتا در شهرهای بزرگ هم به سختی قطعات یدکی سابرینا یافت می شوند. قطعاً امروز تنها عامل بازدارنده برای خریدار سابرینا همین موضوع است. در حالی که، اگر این خودرو نیز مانند بسیاری از برندهای چینی تحت پوشش شبکه فروش و خدمات پس از فروش قدرتمندی عرضه می شد، امروز شانس بیش تری برای بقا در بازار ایران داشت.

بازار دست دوم بی رونق
ضعف خدمات دیار خودرو حتا بر بازار دست دوم سابرینا هم اثر منفی گذاشته است. بسیاری از مالکان سابرینا در زمان خرید این خودرو بدون داشتن آگاهی نسبت به وضعیت خدمات آن، به نیت خرید خودرویی صفر کیلومتر، پا پیش گذاشته اند اما اکنون که به هر دلیلی قصد فروش خودروی خود را دارند با نبود تقاضا برای سابرینا در بازار مواجه اند! در واقع، همان عملکرد ضعیف عرضه کننده در ارائه خدمات سبب شده است که کم تر کسی ریسک خرید نسخه های دست دوم سابرینا را به جان بخرد. بنابراین مالک سابرینا باید با آگهی گذاشتن در وب سایت ها و کانال های مختلف، ماه ها در انتظار فروش اتومبیل خود بماند. در نهایت هم کسی که حاضر به خرید این هاچ بک چینی می شود، معمولاً از صنف دلال هاست و مالک را مجبور به معامله با قیمتی نازل می کند، چراکه افت قیمت سنگین هم از بزرگ ترین نقاط ضعف سابرینا به حساب می آید!