اعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
شهاب شهسواری/ تور دیپلماتیک مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا به امریکای لاتین بار دیگر نگاهها را به استراتژی امریکا در قبال همسایگان جنوبیاش جلب کرده است. در حالی که رییسجمهور امریکا تاکنون جز برای شرکت در جلسه گروه جی20 که در آرژانتین برگزار شد به هیچ یک از کشورهای امریکای جنوبی سفر نکرده است. در مدت 4 سال گذشته سیاستهای دولت ترامپ عمدتا مبتنی بر فشار، آزار، توهین و تلاش برای تغییر نظامهای سیاسی در امریکای جنوبی بوده است، سیاستهایی که در آستانه انتخابات امریکا با کاهش حمایت لاتینتبارهای تبعه ایالات متحده در حال گران تمام شدن برای اوست. مایک پمپئو، وزیر خارجه ترامپ هم در سفر به 4 کشور امریکای جنوبی گویان، برزیل، سورینام و کلمبیا بیش از هر چیز بر موضوع کودتای شکست خورده امریکا علیه حکومت ونزوئلا تمرکز داشت. از میان 4 کشوری که پمپئو به آنها سفر کرد 3 کشور در همسایگی ونزوئلا قرار دارند. تور دیپلماتیک پمپئو در آستانه انتخابات در پی شکستهای مکرر دونالد ترامپ و دولتمردانش در عرصه سیاست خارجی یکی از آخرین تلاشها برای ایجاد یک دستاورد ملموس از سیاست دو ساله کودتا و براندازی در ونزوئلا و نمایش حمایت از کشورهای امریکا جنوبی بود. مایک پمپئو، شنبه شب بعد از دیدار با رییسجمهور کلمبیا، ایوان دوکو، تور امریکای لاتین خودش را پایان داد. تمرکز سفر پمپئو افزایش فشار بر دولت ونزوئلا بود که از سوی ایالات متحده امریکا مورد محاصره اقتصادی قرار گرفته است. 3 کشور همسایه ونزوئلا در برنامه سفرها و رایزنیهای دیپلماتیک وزیر خارجه امریکا قرار داشتند. ایوان دوکو، رییسجمهوری کلمبیا از جمله مخالفان جدی نیکولاس مادورو، رییسجمهور ونزوئلاست و از جمله کشورهایی است که در پیروی از دولت ایالات متحده امریکا یک سال و نیم است خوان گوایدو، دو سال است رییس مجلس و یکی از اعضای گروههای مخالف دولت ونزوئلا را به عنوان رییسجمهور موقت به رسمیت میشناسد. پمپئو در سفرش به کشورهای امریکای جنوبی با وعده افزایش کمکهای اقتصادی به اقتصادهای آسیب دیده این کشورها از شیوع گسترده بیماری کرونا از آنها خواست تا با سیاستهای تهاجمی امریکا علیه کشورهایی همچون ونزوئلا و کوبا همراهی کنند. گویان و سورینام،هر دو از صادرکنندگان نفت در امریکای جنوبی هستند که با شیوع بیماری کرونا و کاهش قیمت و تقاضای نفت خام در بازارهای جهانی با مشکلات اقتصادی مواجه شدهاند.
انتخابات امریکا و جایگاه ویژه امریکای لاتین
سفر مایک پمپئو به امریکای جنوبی در شرایطی انجام میشود که رقابتها در ایالت کلیدی فلوریدای امریکا تاکنون به ضرر دونالد ترامپ بوده است. بخش عمدهای از مهاجران، مخالفان حکومت و اعضای گروههای اپوزیسیون دو دولت سوسیالیستی ونزوئلا و کوبا در فلوریدا ساکن هستند و آرای این مهاجران و نسلهای دوم و سوم مهاجران امریکای لاتین در این ایالت در انتخاب رییسجمهور آینده امریکا نقش کلیدی دارد، تا جایی که نتیجه انتخابات سال 2000 امریکا که با پیروزی جورج بوش تمام شد با اختلاف چند صد رای در این ایالت رقم خورد. 40 روز مانده به انتخابات، نظرسنجیها نشان میدهد که جو بایدن، نامزد حزب دموکرات و رقیب ترامپ در انتخابات پیش رو 4 تا 5 درصد از دونالد ترامپ در ایالت فلوریدا پیش افتاده است. اما سیاست دولت آینده در قبال کوبا و ونزوئلا میتواند یک عنصر کلیدی در تصمیم رایدهندگان این ایالت برای انتخاب رییسجمهور بعدی امریکا باشد. در دوران باراک اوباما، تلاشهای او برای پایان دادن به خصومت چندین دههای با کوبا و افتتاح سفارتخانه و برقراری روابط دیپلماتیک با هاوانا باعث رویگردانی شهروندان لاتینتبار ایالت فلوریدا از حزب دموکرات شد. اما به نظر میرسد در این انتخابات، رویکرد سختگیرانه نسبت به ونزوئلا و کوبا به تنهایی کارساز نباشد. بسیاری از رایدهندگان لاتینتبار از گرایشهای نژادپرستانه دولت ترامپ علیه لاتینتبارها ناخرسند هستند. این در حالی است که جو بایدن وعده بازنگری در سیاستهای امریکا در قبال امریکای جنوبی داده است. از جمله وعدههای او این است که به جای دیوار کشیدن، اعلام وضعیت اضطراری ملی و اعزام ارتش به مرزهای مکزیک، دولت او یک برنامه 4 ساله 4 میلیارد دلاری برای حل و فصل عوامل تحریککننده مهاجرت غیرقانونی از امریکای مرکزی به ایالات متحده در خاک کشورهای همسایه اجرا کند. بسیاری از تحلیلگران مسائل امریکای لاتین معتقدند که انتخاب بایدن به عنوان رییسجمهور یک تحول عظیم در استراتژی امریکا در قبال امریکای جنوبی و مرکزی ایجاد میکند.
رفتارهای مخرب ترامپ
دونالد ترامپ در دوران ریاستجمهوریاش از ابتدای سال 2017 تاکنون سیاستهای مخربی را علیه همقارهایهای جنوبی ایالات متحده در امریکای لاتین در پیش گرفته است. تحمیل تعرفههای کمرشکن برای واردات کالاهای مکزیکی به بهانه کنترل مهاجرت، اعمال تحریمهای شدید و کمسابقه علیه ونزوئلا و کوبا با هدف تغییر نظام سیاسی در این کشورها و ارایه کمکهای امدادی دولت امریکا به گروههای اپوزیسیون ونزوئلا، اقدامات تحریکآمیز از جمله دفاع از کودتای نظامی و تهدید به حملات نظامی از جمله اقدامات ترامپ بود که آثار مخربی بر کشورهای منطقه بر جا گذاشته است. ترامپ هر چند روی خوشی به احزاب سیاسی ریشهدار و سنتی امریکای لاتین نشان نداده است اما با گروهی از رهبران عوامگرای تازهکار مانند خایر بولسونارو در برزیل و آندریاس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک روابط شخصی دوستانهای برقرار کرده است؛ رهبرانی که گاهی در کشورهایشان با نامهایی چون ترامپ برزیل از آنها یاد میشود که چندان نشانه تحسین این رهبران نیست. ترامپ جز سفر دو سال پیشاش به بوینوس آیرس برای شرکت در سیزدهمین نشست سران گروه 20 هیچ سفر رسمی به کشورهای امریکا مرکزی و لاتین انجام نداده است. این بیمیلی به دیپلماسی با کشورهای امریکای لاتین در کنار سخنرانیهای انتخاباتی ترامپ که در آنها شهروندان مهاجر مکزیکی را متجاوز، جانی و قاچاقچی مواد مخدر معرفی میکرد احتمال وجود انگیزههای نژادپرستانه در رویکرد ضد امریکای لاتین را تقویت میکند. دونالد ترامپ نخستین رییسجمهور امریکا از سال 1994 و تاسیس نشست 3 سال یک بار سران قاره امریکا بود که در این نشست حاضر نشد و معاون خود مایک پنس را برای شرکت در هشتمین نشست سران قاره امریکا در پرو به لیما اعزام کرد.
رقابت با چین در امریکای لاتین
اما نژادپرستی تنها مشکل حال حاضر امریکا در قبال امریکای لاتین نیست. یکی از بزرگترین نگرانیهای واشنگتن، نفوذ روزافزون چین در اقتصاد امریکای لاتین است. به اعتقاد برخی تحلیلگران انگیزه بخش زیادی از سیاستهای مداخلهجویانه و مخرب واشنگتن در امریکای لاتین، رقابت با چین برای سلطه بر این بازار بزرگ و اقتصادهای نوظهور این منطقه است. خوان گابریل توکاتلیان، تحلیلگر آرژانتینی در نسخه انگلیسی روزنامه کلارین آرژانتین مینویسد:«واشنگتن درست مانند دوران جنگ سرد هنوز به اصولی همچون تغییر نظام و مداخلهگرایی اعتقاد دارد و غالبا به دیپلماسی قهری روی میآورد. در حال حاضر چین از هیچ یک از این رفتارها استفاده نمیکند. چه دونالد ترامپ به کارش ادامه دهد و چه جو بایدن جانشین او در کاخ سفید شود، امریکا همچنان بر سرسپردگی و وفاداری چشم بسته دولتهای امریکا لاتین تاکید خواهد کرد. در عوض رهبران چین تلاش خواهند کرد که فقط به نوعی بالاتر رفتن وزن چین در نظام جهانی را به رهبران سیاسی منطقه نشان دهند. دولتهای منطقه خواهناخواه در مقابل یکی از این دو قدرت رقیب تسلیم خواهند شد. اما این تسلیم نهایتا به تضعیف استقلال دولتهای منطقه منجر خواهد شد. منطق هر کس به کار خودش باعث ایجاد وابستگیهای منفرد و جمعی دولتهای منطقه امریکای لاتین میشود. امریکای لاتین در مقابل یک پارادوکس جدی قرار گرفته است. نمیتوان به روشنی گفت که ما در مقابل دو گزینه اتحاد یا سرسپردگی قرار گرفتهایم بلکه واقعیت این است که با رویکردهای امریکا و چین که هر دو قصد دارند از کشورهای امریکای لاتین به عنوان ابزاری سرزمینی برای پیش افتادن در رقابتشان استفاده کنند، حیات اقتصادی و سیاسی کشورهای منطقه روز به روز بیشتر ضعیف میشود.»