خانمی هستم 45 ساله و 30 سال از زندگی مشترکمان می گذرد. شوهرم نافرمان است و به حرف من گوش نمی دهد. نمی دانم چه کار کنم. خیلی عذاب می کشم چون بچه ها بزرگ شده اند و هر کدام یک سازی می زنند. مانده ام بعد از این همه سال چه کنم؟ راهنمایی ام کنید.

پاسخ مشاور

مخاطب گرامی! در پیامکتان به میزان نافرمانی همسر و فرزندانتان به طور دقیق اشاره نکرده اید ولی باتوجه به احساس ناتوانی شما در حل این مشکل به نظر می رسد این موضوع از منظر شما جدی و طاقت فرسا شده است. گاهی مشکل کنونی ریشه ای دیرینه دارد و در مورد شما ممکن است محصول سال ها بی مهارتی شما و شوهرتان در مدیریت رفتار بین خودتان یا دیگر اعضای خانواده باشد؛ برای مثال اگر زوجی سال ها در حضور فرزندان دست به تحقیر و تهدید هم زده اند، متاسفانه حالا حاصلی جز نافرمانی و بدخلقی و بی حوصلگی و از همه بدتر زندگی آشفته فرزندان خود نخواهند داشت. البته این امر یک فرایند مطلق نیست. با این حال یک گام مهم برای حل مشکلتان آگاهی است و گام مهم دیگر، تلاش برای مهارت آموزی در انتخاب مسیر اصلح است. پس ناامید نباشید و در هر سن و هر مرحله ای از آشفتگی که هستید باز هم می توانید شرایط نسبتا بهتری را برای خود و عزیزانتان فراهم کنید. همین که شما خانم محترم به طرح مشکل خود پرداخته اید نشان از میل شما برای بهبود شرایط است. بنابراین در ادامه مطلب به ارائه راهکارهایی درباره مشکل شما خواهیم پرداخت.

از نفر سوم کمک بگیرید

آیا واقعا حدود انتظار شما از فرمانبری همسر و فرزندان بجاست یا نا بجا؟ برای مثال این که هر وقت فرزند نوجوان شما نافرمانی کرد، همسر شما حتما باید او را مورد عتاب و خشم قرار دهد تا شما آرام بگیرید و چون این اتفاق نمی افتد تعبیر شما نافرمانی هر دوی آن هاست؛ این امر منطقی به نظر نمی رسد. بنابراین باید این امر و تشخیص شما توسط فرد متخصص و خبره ای که ترجیحا نباید از اقوام نزدیک باشد، به صورت مدبرانه ای ارزیابی شود تا اگر مشکل توقعات بالای شماست، به شما بیاموزد که چطور خویشتن داری و در رفتار خود اعتدال را رعایت کنید؛ ولی خاطر نشان می کنم پذیرش خود این امر، اولین و سخت ترین گام برای تغییر و بهبودی است. بدون شک خانمی در سن و سال شما به راحتی نخواهد پذیرفت که ممکن است رفتار وسواس گونه کنترلی با همسر و فرزند خود دارد؛ بنابراین اگر می خواهید زوایای دیگر این مسئله برایتان روشن شود، چاره ای ندارید جز ورود فرد سومی که رابطه شما را به دقت به صورت کارشناسی ارزیابی کند؛ برای مثال حتماً باید بدانید که میزان فرمانبری و متابعت فرزند 18 ساله شما بسیار متفاوت است با وقتی که او 8 سالش بود. جالب است بدانید اگر نوجوان 18 ساله ای مانند یک کودک10 ساله به حرف شما گوش می دهد و شما را تایید می کند به احتمال زیاد فقط این کار را صوری انجام می دهد و برای خوشامد شماست چرا که در واقع میل به قدری خود رای بودن و استقلال، نشانه روند سالم رشد روانی هویتی نوجوان است؛ در صورتی که ممکن است شما والد گرامی تعبیر وارونه ای از آن داشته باشید و به تبع آن رفتار وارونه ای با نوجوان خود.

حذف رفتارهای مستبدانه و غیر احترام آمیز

یکی از دلایل نافرمانی و بی اعتنایی همسران نسبت به هم وجود رابطه غیر محترمانه وگاه مستبدانه بین خود یا بین یکی از آن ها و فرزندان است که به صورت مشکلی که شما طرح کردید، خود را نشان می دهد؛ بنابراین جست و جو کنید و ببینید اگر با افزایش رابطه احترام آمیز بین خود و دیگر اعضای خانواده میزان توجه و پذیرش مهربانانه آن ها افزایش یافت، رویه خود را به همین منوال تغییر دهید. باز هم خاطر نشان می کنم برای رسیدن به چنین شرایطی به زمان و حوصله کافی نیاز دارید و اصلاً توقع نداشته باشید مثلاً رابطه ای که مدت هاست دچار آشفتگی شده است در طول یک هفته بهبود یابد؛ بنابراین صبر کنید و با حوصله زنانه و عشق مادرانه این تغییر رویه را به مدت کافی در پیش بگیرید تا وقتی که برخی نشانه های بهبود را ببینید.