خراسان/ فضای مجازی به ویژه اینستاگرام پر شده از تصاویر هنرنمایی خانم هایی که خیلی کدبانو هستند، برای صبحانه شوهر و فرزندان گرامی آب پرتقال درست می کنند همراه با سوسیس و تخم مرغ. قبل از ظهر عکس های هنرنمایی شان را می بینیم که چه لباس قشنگی برای فرزندشان دوختند، چه تعداد گل و گیاه پرورش داده اند، خانه شان چه چیدمان قشنگی دارد، برای ناهار هم که پیش غذا و غذای اصلی و دسر را با نهایت سلیقه و ظرافت تزیین کرده اند و از چند زاویه عکس گرفته اند تا خلق ا… همه بدانند کدبانوی محترم چه قدر خانواده را تحویل گرفته.
عصرانه هم دمنوش و موهیتو با کیک و بیسکویت خانگی. بعد هم تصاویری از ورزش و باشگاه و کلاس زبان یا پیانو، در نهایت هم تصاویر شام و بعدتر هم که عکس هایی از قصه گفتن برای خوابیدن بچه و… واقعاً تمام این کارها نیاز خانه و خانواده است؟ اگر هم نیاز باشد انعکاس مستمر آن ها در شبکه های اجتماعی تا چه اندازه درست است؟ بدتر این که آیا شبکه های اجتماعی در حال جا انداختن قالب های لوکس و یکسان از کدبانوی ایده آل هستند و این تصویر زن ایده آل آیا با واقعیت های زندگی و شرایط جامعه ما تناسبی دارد؟
آیا این ماجرا باعث اسراف، تجمل و تحمیل استرس بر خانواده ها به ویژه خانم ها نیست؟ پیامد کانال های تلگرامی مشابه که نقش خانم ها را از محور اصلی خانواده و مربی فرزندان به موارد ساده تنزل داده اند چیست؟ در این پرونده به تاثیر شبکههای اجتماعی در تعریف «زن ایدهآل» میپردازیم و با دکتر اکبری جامعه شناس و بنفشه دولت آبادی روان شناس حوزه خانواده گفتوگو میکنیم و در نهایت به شما راههای شناسایی کانال پر محتوا را نشان میدهیم.
زن ایرانی از واقعیت خود دور شدهاست
بنفشه دولتآبادی، رواندرمانگر و مشاور خانواده درباره تاثیر فضای مجازی بر تعریف زن ایده آل در جامعه میگوید: «شبکههای اجتماعی در دسترس بانوان متاسفانه باعث شده زن ایرانی از واقعیت خود دور شود و در تعریف زن ایدهآل به خطا برود. زن ایرانی دیگر کمالگرا نیست، دنبال پیشرفت و رشد شخصیتی خود نیست و تنها تلاشش ایجاد جذابیت در جهت کسب رضایت مردان است». او با بیان اینکه متاسفانه زنان با تأسی از شبکههای اجتماعی، رفتارهای فانتزی را جایگزین نقشهای واقعی خود کردهاند، ادامه میدهد: «مردان ایرانی، حتی در امروزیترین حالت هم زنی را میپسندند که حامی و پشتیبان باشد، زنی که در مواقع بحران بتواند بخشی از مسئولیت زندگی را به عهده بگیرد؛ بدون شک چنین خانمی باید با تدبیر، قابل اعتماد و همراه باشد و در عین داشتن قدرت و اعتماد به نفس، روحیات زنانه نیز داشتهباشد.»
فنون اشتباه دلبری
این روانشناس درباره اینکه شبکههای اجتماعی سعی دارند تعریف جدیدی از زن ارائه دهند، اضافه میکند: «متاسفانه برخی کانالها با ارائه مطالب به اصطلاح علمی، که معمولا بدون منبع ارائه میشوند تأثیرات مخربی روی زنان و به تبع کل خانواده میگذارند که گاه جبرانناپذیر است و قدرت تصمیمگیری صریح را از زنان میگیرد». او میگوید: «مطالب عنوان شده در این شبکهها، باعث میشود خانمها، “زن ایدهآل” را زنی بدانند که تنها به فکر دلبری کردن و استفاده از پوششهای خاص است، اینگونه مطالبی که بانوان را از واقعیت ایدهآل بودن دور میکند آثار مخربی دارد و تلاش دارند مادر صرفا فانتزی را جایگزین مادر ایدهآل کنند».
دولتآبادی با اشاره به اینکه شبکههای اجتماعی با محتوای گوناگون آموزشی، مشاوره، روانشناسی و ارائه تصاویر غیرواقعی از زندگی روزمره باعث گمراه شدن زنان میشوند، بیان کرد: «محتوای این کانالها و صفحات توسط متخصصان ارائه نمیشوند و خالی از اشکال نیستند، شاید گاهی بهعنوان تلنگر مفید باشند ولی بهعنوان سبکی برای زندگی قطعا مضر خواهندبود». او در اینباره ادامه میدهد: «آنچه در پس محتوای این مطالب میتوان بهوضوح یافت این است که متأسفانه زنان برای پیشبرد اهدافشان باید جذابیتهای خاصی داشتهباشند، حتما فنون دلبری کردن را بلد باشند و برای راحت کردن مسائل، مثل دوران نامزدی با همسرانشان برخورد کنند که به هیچ وجه مناسب نیست؛ چراکه اگر زوجین مشکلی دارند حتما باید هر دو طرف و نهتنها، به مشاور زبده مراجعه کنند و بهصورت حضوری به رفع مشکلاتشان بپردازند و در صورت احتیاج به آموزش به کارگاههای آموزشی خانواده مراجعه کنند».
تکنولوژی؛ عامل تخریب زنان؟
زنِ جامعه در حال گذار، باید همه فن حریف باشد. ترکیبی از سنتی و مدرن؛ هم شاغل و هم خانهدار، هم تحصیلکرده و هم کدبانو، هم مادر باشد و تمام وقت در خدمت فرزندانش، هم در جامعه حضور داشتهباشد و از پیشرفت عقب نماند. هم پا بهپای مردان کار کند و در تأمین معاش خانواده سهیم باشد، هم یک زن هنرمند باشد و از هر انگشتش هنری بریزد. در حقیقت زن مورد نظر جامعه در حال گذار یک زن نیست، بلکه یک “فراانسان” است.
زن ایدهآل بودن در جامعه سنتی یا مدرن، سخت و دستنیافتنی نیست، اما صرف زن بودن در جامعه در حال گذار سخت است چه برسد به زن ایدهآل بودن. آنچه در این میان وجود دارد پر و بالی است که زنان، خود به نقشهایشان میدهند و در این زمینه تا آنجا جلو رفتهاند که در شبکههای اجتماعی، گروهها، کانالها و صفحات فراوانی یافت میشود که در همه آنها به زنان آموزش میدهند «چگونه بیشتر زن باشند؟!»، «خانم های خوش ذوق»، «انرژی مثبت زنانه» و… . اینکه زنان چطور باید به زنانگیشان بپردازند و در دنیای پر هجمه امروز از آن غافل نشوند، امری ضروری است اما باید بهخاطر داشت رواج مطالبی با مفهوم فوق ایده آل و فانتزی و با پیامد تخریبی علیه زنان میتواند بر نگاه زنان نسبت به خود تأثیری منفی داشتهباشد. متأسفانه بسیاری از زنان جامعه ما به دلیل در دسترس بودن این شبکهها، ایجاد هیجان در زندگی، تاییدطلبی و تایید مثبت گرفتن، در معرض دید بودن و جلب توجه، این شبکهها را جایگزین فضای واقعی زندگیشان کردهاند. این افراد بیشتر زمان فراغت و حتی زندگیشان را در این شبکهها میگذرانند که به دلیل محتوای غیرکارشناسانه و صرفا تجربی این کانالها و صفحات، فرد دچار بحران عزت نفس میشود و ما شاهد رفتارهای افراطی و تفریطی در شبکههای اجتماعی میشویم. استفاده از کانالهای مربوط به زندگی زناشویی، ارائه راهکارهای اغلب غیرکارشناسی، مشاورههای غیر تخصصی، بیان تجربیات زنانه و ارائه راهحل برای مشکلات یکدیگر نه تنها به زندگی افراد کمکی نمیکند که خیلی آرام، تیشه به ریشه زندگی بسیاری افراد نیز میزند.
وجود برخی کانالها و صفحات در شبکههای اجتماعی که دنبال کنندههای زیادی هم دارد متأسفانه باعث شدهاست زنان از مشکلات و کمبودهای اصلی زندگی شخصی خود غافل شوند و با استفاده از تجربیات متفاوت دیگران برای حل مشکلات خود سعی کنند و چون تکهای نامتقارن در پازل زندگی شخصیشان رفتار کنند و بیشتر از گذشته ناکام، سرخورده و غمگین شوند. در حقیقت این گونه کانالها و حتی صفحات اینستاگرام، تداعیکننده گذشتههاست که خانمها در مکانی جمع میشدند و سعی داشتند برای یکدیگر نسخه بپیچند که اغلب هم مسئلهساز میشد. گسترش فضای مجازی و شبکههای اجتماعی موجب شدهاست همه افراد در زندگی یکدیگر سرک بکشند و اسرار زندگی خانوادهها سربهمهر باقی نماند و همین امر زمینهساز بسیاری از مشکلات خانوادگی در زندگیها شدهاست.
نوع جدیدی از تعریف «زن» در حال شکلگیری است
دکتر حسین اکبری، جامعهشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد، در خصوص تاثیر شبکههای اجتماعی روی نقشپذیری خانمها میگوید: «الگو سازی فرهنگی در جامعه و تعریف الگوهای خاص جنسیتی و رفتاری مانند تغییر در تعریف اجتماعی از «زن ایده آل» از مهمترین پیامدهای شبکههای اجتماعی فضای مجازی در ارتباط با زنان است.»
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، دفتر خراسان با اشاره به این که تعریف تیپ «ایدهآل» از کودکی در هر فردی در فرایند اجتماعی شدن با توجه به معیارهای پذیرفته شده فرهنگی به مرور شکل میگیرد و افراد، خود و دیگران را با آن مقایسه میکنند، ادامه میدهد: «در نرم افزارهای اجتماعی مثل تلگرام یا اینستاگرام که به نوعی رسانههای جدیدی به حساب میآیند، سعی میشود با تغییر تعاریف الگوهای فرهنگی، نوع خاصی از تعریف «زن ایدهآل» ارائه شود، مثلا در تعریف ایدهآل فرهنگی از زن در ایران، “مادر بودن” عنصر محوری محسوب میشود، ولی در حال حاضر این تعریف تغییر یافته و ویژگیهایی چون ظاهر، زیبایی، تفریحات و … دارای اولویت بیشتری در تعریف یک زن از «خود» است و به تبع آن مدیریت بدن مهمترین اولویت اول برخی از زنان شده و حتی نقش مادری را نیز در آنها تحت تاثیر قرار داده است؛ در حقیقت نوع جدیدی از زن – به لحاظ اجتماعی- در حال شکلگیری است.» این جامعهشناس مسائل اجتماعی ایران با عنوان این که تغییر الگو باعث تغییر ارزشها و هنجارهای رفتاری زنان میشود، اضافه میکند: «شکلگیری و عملکرد برخی از کانالها و صفحات، وابسته به جریانات اجتماعی است ولی بیشتر آنها وابسته به الگوی جهانی شدن و ایجاد فرهنگ غالب غربی شکل گرفتهاند. طبیعی است که محتوای همه کانالها برنامهریزی نشده اما کانالهایی وجود دارند که روی آنها کار میشود، سرمایهگذاری شده و کارشان فرهنگسازی در کشورهای در حال توسعه است و ایران به لحاظ موقعیت خاصاش بیشتر در معرض توجه قرار دارد.»
عضو هیئتعلمی دانشگاه فردوسی مشهد درباره ایجاد الگوی رفتاری توسط شبکههای اجتماعی میگوید: «این فرایند «در حال شدن» است و نمیتوان گفت تاکنون کاملا موفق عمل کرده است یا خیر، چراکه این جریان از سالها پیش با ورود ماهواره و بهویژه ایجاد شبکههای سریال فارسی زبان شروع و کمکم با شبکههای اجتماعی در حال تحکیم و گسترش است، فرایندی است که ادامه داشته و خواهد داشت. نمی توان گفت موجب تغییر فرهنگی شده اما روی اقشار مختلف جامعه بهویژه زنان تاثیرگذار بوده است.»
مدیریت فرهنگی کشور ضعیف عمل می کند
او با بیان اینکه عمومی شدن شبکههای اجتماعی و ساختن گروههای خانوادگی، کانالها و صفحات آشپزی، خیاطی و … پای زنان خانهدار جامعه را هم به این شبکهها باز کرده است، میافزاید: «همانطور که قبلا گفتیم ساخت الگوهای فرهنگی خاص یکی از کاربردهای این شبکههای مجازی است ولی تاثیرگذاری آن بستگی به نوع مواجهه سیستم فرهنگی و ساختار اجتماعی کشور دارد. در حقیقت این شبکهها مانند شمشیر دولبه هستند که هم میتوانند در جهت ایجاد الگوها و تعاریف مناسب فرهنگی استفاده شوند و هم موجب گسترش الگوهای نامناسب فرهنگی شوند. تجربه نشان داده است که سیستم فرهنگسازی کشور قادر به استفاده درست از این بستر نیست در نتیجه این بستر به بستری آسیبزا برای زندگی اجتماعی و فرهنگی ایرانیان تبدیل شده است.»
اکبری با اشاره به مثبتبودن محتوای برخی کانالها، گروهها و صفحات برای زنان میگوید: «محتوای همه این کانالها و گروهها قطعا منفی نیستند و چه بسا در برخی موارد میتوانند آموزشهای مناسبی را در حوزه همسرداری، آشپزی، فرزندپروری، مهارتهای زندگی و … به خانم ها منتقل کنند یا برخی اختلافات مابین زوجین را رفع کنند اما مشکل از آنجا شروع میشود که این شبکهها بهصورت هدفمند شکل خاصی از الگوهای رفتاری و رابطهای را تعریف کنند یا با تعریف الگوهای مصرفگرایانه مثل مدیریت بدن و زیبایی، تغییر قیافه، تغییر دکوراسیون و … در کنار تغییر ذائقه های فرهنگی، باعث فشارهای اجتماعی و اقتصادی منفی بر شخصیت زنان و کل خانواده شوند.»