در دههٔ ۹۰ میلادی شاهد تغییرات چشمگیری در طراحی خودرو بودیم زیرا خودروها شیکتر و آئرودینامیکتر شدند. مطمئناً در این دهه خودروهای زیبای زیادی تولید شدند اما درعینحال شاهد برخی از وحشتناکترین خودروهای تاریخ هم بودیم که در اینجا بدترین بدترینهای آنها را خواهید دید.
شورلت لومینا سال ۱۹۹۰
خودروهای W-Body جنرال موتورز در دههٔ ۹۰ حداقل طبق استانداردهای این شرکت واقعاً جذاب بودند. الدزمبیل کاتلاس سوپریم آیندهنگر به نظر میرسید، پونتیاک گرند پری نمای اسپرتی داشت و بیوک رگال هم سلطنتی به نظر میرسید؛ بنابراین، چگونه شورلت لومینا که آنهم روی پلتفرم W-Body ساخته شده بود به این زشتی از آب درآمد؟ شاید درست زمانی که طراحان جنرال موتورز برای طراحی سه خودروی مذکور به هم تبریک میگفتند، ناگهان به یاد آوردهاند که طراحی لومینا را فراموش کردهاند. پس سریعاً دستبهکار شده و برای رفع تکلیف، در آخر وقت اداری این سدان زشت را طراحی کردهاند.
کرایسلر ایمپریال سال ۱۹۹۰
چیزی که کرایسلر ایمپریال را بسیار زشت کرده استایل سنتی یا چراغهای جلوی مخفی یا صندلیهای نیمکتی جلو یا صفحه آمپر دیجیتالی با فونت درشت یا لاستیکهای دورسفید یا استفاده از کروم فراوان نیست بلکه چیزی که بیش از همه ما را آزار میدهد، کشیدگی بیشازحد ستون C آن است. از این طریق کرایسلر قصد داشت ایمپریال را کشیدهتر کند تا بیشتر شبیه کادیلاک شود. ایمپریال خودروی بیشرمانهای بود که به نظر میرسید «لی یاکوکا» آنرا برای دوستان پیر خود در نظر گرفته است. به همین دلیل، تقریباً در همان زمان گفته میشد مردی که کرایسلر را نجات داد قبل از نابود کردن دوبارهٔ آن باید بازنشسته شود.
رنو توئینگو سال ۱۹۹۲
ظاهراً طراح توئینگو قصد داشته نمای جلویی خودرو را بهگونهای طراحی کند که شبیه چهرهای خندان به نظر برسد اما نتیجهٔ کار خودرویی از آب درآمده که گویی بشدت ترسیده است! توئینگو اما به همان اندازهای که در بیرون احمقانه به نظر میرسید، در داخل هم مضحک بود. در این خودرو صفحه آمپر در وسط داشبورد نصب شده بود تا برای عرضهٔ آن در بازارهای فرمان راست و فرمان چپ هزینهها کاهش پیدا کند اما توئینگو هیچگاه در بازارهای فرمان راست عرضه نشد و بنابراین این نوع طراحی فقط برای آزار دادن راننده انجام گرفته بود. روکش صندلیهای این خودرو هم شبیه کاغذ کادویی به نظر میرسید که مناسب کودکان پنجساله بود؛ و مورد دیگر اینکه چرا باید آنتن روی آینهٔ جانبی نصب شود؟ شاید برای اینکه راننده بهراحتی بتواند آنرا بشکند و با آنتن کسانی که به خودروی او میخندند را کتک بزند!
سوبارو SVX سال ۱۹۹۲
سوبارو SVX از جلو ماشین زشتی نیست اما با نگاه به نمای جانبی آن همهچیز عجیب میشود. چرا پنجرههای جانبی باید بهصورت نصفه باز شوند؟ چرا ستون C این شکلی طراحی شده است؟ چرا باید یک قطعهٔ مشکیرنگ احمقانه تا روی پنجرههای جانبی کشیده شده باشد؟ در مورد این خودرو سؤالات زیادی وجود دارد که همه بیپاسخ ماندهاند. سوبارو همچنین قیمت ظالمانهای روی SVX گذاشته بود و بااینوجود بازهم روی آن ضرر میداد.
فراری F512 M سال ۱۹۹۴
با دیدن این خودرو دو سؤال پیش میآید. یک اینکه چه کسی به فراری تستاروسا نگاه کرد و گفت «خدایا ما میتوانیم آنرا خیلی زشتتر کنیم»؟ سؤال دوم اینکه وقتی این شخص را پیدا کردیم، چگونه او را بکشیم؟ با شلیک گلوله؟ آویختن به دار؟ غرق کرد یا هر سه مورد؟!
فورد موستانگ سال ۱۹۹۴
نسل چهارم فورد موستانگ هرگز آنطور که باید مورد شماتت قرار نگرفت شاید به این دلیل که خاطرهٔ فاجعهبار نسل دوم موستانگ هنوز از ذهن خریداران پاک نشده بود. همانطور که موستانگ در دههٔ ۷۰ با نسل دوم ویران شد، نسل چهارم هم در دههٔ ۹۰ یک بار دیگر همین کار را انجام داد زیرا در این نسل از خطوط نرم فراوانی استفاده شده بود آنهم در خودرویی که به استایل جسورانه با خطوط تیز و شارپ شهرت داشت. نسل چهارم موستانگ در ظاهر هیچ شباهتی به نسل اول نداشت و تنها وجه مشترک این دو نسل اکسل صلب عقب بود. البته خوشبختانه پایان عمر نسل چهارم منجر به تولد نسل پنجم در سال ۲۰۰۵ شد که مسلماً زیباترین موستانگ از زمان نسل اول محسوب میشد اما متأسفانه برای رسیدن به نسل پنجم مجبور بودیم ۱۰ سال این مایهٔ آزار چشم را تحمل کنیم.
فورد اسکورپیو سال ۱۹۹۴
اسکورپیو یک خودروی لوکس در اروپا بود که در ایالاتمتحده هم برای مدتی از طریق برند مرکور (با مرکوری اشتباه نشود) عرضه شد. این خودرو تا پیش از آنکه فورد این بلا را سرش بیاورد خودروی موفقی بود. نسل دوم اسکورپیو خودرویی بود با چراغهای جلوی برآمده، چراغ عقب سراسری که به نظر میرسید از روی درب صندوق روی سپر افتاده و کابینی پر از تزئینات چوبی مصنوعی که باید برای ساخت آنها هزاران درخت پلاستیکی قطع شده باشد. طراحی اسکورپیو آنقدر با استقبال سرد مواجه شد که فورد تا به امروز از انتشار نام طراح آن خودداری کرده است. به همین دلیل، پس از پنج سال عرضه و واگذاری بازار فروش به رقیب اصلی یعنی اوپل اومگا، فورد نهتنها برای همیشه به تولید اسکورپیو پایان داد بلکه بهطور کامل از کلاس خودروهای لوکس خارج شد.
بیوک ریویرا سال ۱۹۹۵
ریویرا یکی از زیباترین محصولات تاریخ بیوک محسوب میشد اما آخرین نسل این خودرو تمام آبرو و اعتبار این نام را به باد داد. البته اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، این ریویرا از برخی زوایا مثل ستونهای C و درب صندوقعقب طراحی زیبا و جذابی داشت اما نمای جلویی آن که از نهنگ بلوگا الهام گرفته بود را هرگز نمیتوان تحمل کرد. علاوه بر این، خریدارانی که میتوانستند با کابین فوقالعاده پلاستیکی ریویرا کنار بیایند، وقتی میفهمیدند زیر کاپوت آن یک پیشرانهٔ V6 کمتوان پنهان شده کاملاً ناامید میشدند. به همین دلیل، ریویرا از سوی خریداران هرگز بهعنوان یک کوپهٔ لوکس موردقبول واقع نشد و فرصت دیگری برای احیای وجههٔ بیوک بهعنوان یک برند لوکس و سطح بالا هدر رفت.
شورلت مونتکارلو سال ۱۹۹۵
بهواقع جنرال موتورز در دههٔ ۹۰ تیشه به ریشهٔ تمام نامهای قدیمی و معتبر خود زد و مونتکارلو هم یکی از این نامها بود. گویی پس از چند سال غیبت، مدیر شورلت گفته مونتکارلو را احیا کنید اما بخش طراحی اینطور شنیده که مونتکارلو را نابود کنید. علاوه بر این، مونتکارلو در نسل پنجم در اصل به نسخهٔ کوپهٔ لومینای نفرتانگیز (که در بالا مشاهده کردید) تبدیل شد و این نام باسابقه روی یک کوپهٔ محرک جلوی بیخاصیت با پیشرانههای V6 قرار گرفت؛ بنابراین بدون شک مونتکارلو یکی از معدود نامها در تاریخ خودروسازی است که تا این حد به ذلت کشیده شد.
لانچیا اپسیلون سال ۱۹۹۵
به نظر میرسد طراح لانچیا اپسیلون «انریکو فومیا» عزم خود را جزم کرده تا یکی از زشتترین خودروهای تاریخ را خلق کند. اگر این چهرهٔ احمقانه طراحی نمیشد، اگر آن خط کمر خمیده شکل نمیگرفت، اگر آن خط پلاستیکی مضحک دورتادور خودرو کشیده نمیشد و اگر چراغهای عقب به شکلی که گویی از لای درب صندوق بیرون زدهاند طراحی نمیشدند، شاید این فاجعه هیچگاه شکل نمیگرفت اما او همهٔ این کارها را انجام داد و نتیجهٔ آن ساخت یکی از زشتترین لانچیاهای تاریخ شد.
فورد تاروس سال ۱۹۹۶
اولین نسل فورد تاروس خصوصاً از لحاظ طراحی خودرویی انقلابی بود و بنابراین پس از پایان عمر نسل دوم این خودرو، فورد با این پرسش مواجه شد که چگونه یک افسانه را ادامه دهد. ما نمیدانیم پاسخ این سؤال چیست اما میدانیم که باید هر چیزی میبود غیرازاین. در نسل سوم تاروس، فورد در تلاش برای ساخت خودرویی انقلابی، راه را کاملاً اشتباه رفت. در این خودرو، چراغهای جلو، جلوپنجره، سقف و شیشه عقب همه و همه فرمی خمیده و دایرهای شکل داشتند. مطمئناً زمانی که این تاروس در نمایشگاه دیترویت سال ۱۹۹۵ رونمایی شده، بسیاری از بازدیدکنندگان از غرفهٔ فورد دوری کردهاند تا این تجسم چهارچرخ زشتی را نبینند.
ساترن SW تا سال ۱۹۹۶
ساترن برندی بود که جنرال موتورز در دههٔ ۸۰ میلادی با بودجهای بیشازحد برای رقابت با خودروهای ژاپنی در ایالاتمتحده تأسیس کرد. این شرکت ۵ میلیارد دلار در این برند جدید سرمایهگذاری کرد اما تمام کاری که ساترن انجام داد، بلعیدن فروش و بودجهٔ سایر برندهای جنرال موتورز بود. در اواسط دههٔ ۹۰، محصولات ساترن در حال پیر شدند بودند و فعالیت این برند از لحاظ تجاری توجیهی نداشت. به همین دلیل، ساترن محصولات ارزانقیمت خود را بازطراحی کرد و استیشنی که زمانی زیبا بود را به ورطهٔ نابودی کشاند. عملکرد ناموفق این خودرو در بازار فروش قابل پیشبینی بود و بار دیگر نشان داد که نتیجهٔ مهندسی کمهزینهٔ ساترن چه چیزی میشود. البته فروش ساترن SW هرگز چشمگیر نبود اما بعد از بازطراحی اوضاع آن بسیار بدتر شد.
سوزوکی X-90 سال ۱۹۹۶
امروز به یاد آوردن آن دشوار است اما سوزوکی در اوایل دههٔ ۹۰ عملکرد بسیار خوبی داشت خصوصاً با آفرودر خشن Sidekick خود تا اینکه این اتفاق نامیمون افتاد! X-90 قرار بود تلاش سوزوکی برای ساخت خودرویی زیبا و جذاب باشد اما نتیجهٔ کاملاً برعکس این شد. اگر آنقدر بدشانس بودید که جایی این خودرو را ببینید، در اطراف آن دوری بزنید تا بفهمید که به معنای واقعی کلمه هیچ زاویهای وجود ندارد که این ماشین در آن احمقانه به نظر نرسد؛ اما تنها مشکل X-90 طراحی ظاهری آن نبود زیرا این خودرو از صندلیهای عقب، صندوق بار جادار و تواناییهای آفرود هم بیبهره بود و هرگز کارایی یک شاسیبلند را نداشت.
کادیلاک کاترا سال ۱۹۹۷
اگر کاترا با برند شورلت به بازار عرضه میشد هیچگاه آنرا در لیست زشتترین خودروها قرار نمیدادیم زیرا این خودرو تقریباً شبیه شورلت مالیبو سال ۱۹۹۷ بود که اثری از آن در این لیست دیده نمیشود. در اواخر دههٔ ۹۰، کادیلاک متوجه شد که خریداران خودرویی با رفتار و شخصیت اروپایی میخواهند و بنابراین اوپل امگا را با نشان خود در آمریکا عرضه کرد اما نمیدانست که لوگوی تاج گلدار کادیلاک هرگز به این خودرو نمیآید. کاترا لکهٔ ننگ دیگری در تاریخ کادیلاک بود و طبق استانداردهای این شرکت خودروی زشتی بهحساب میآمد. بااینحال، خوشبختانه کادیلاک خیلی زود متوجه اشتباه خود شد و در سال ۲۰۰۲ سدان جدید CTS را بهعنوان جایگزین کاترا معرفی کرد که یکی از خوش استایلترین کادیلاکها تا آن زمان محسوب میشد.
پورشه ۹۱۱ سال ۱۹۹۷
ساختن یک پورشه ۹۱۱ زشت کار دشواری است اما نسل ۹۹۶ ثابت میکند که نبوغ آلمانی هر کاری میتواند انجام دهد. ۹۹۶ تلاشی برای آوردن ۹۱۱ به دنیای مدرن دههٔ ۹۰ بود اما به نظر میرسید برای این کار یک ۹۱۱ کلاسیک را داخل فِر قرار داده و آنرا ذوب کردهاند. چراغهای جلوی زرده تخممرغی، گلگیرهای صاف و چراغهای بزرگ عقب حتی برای متعصبترین طرفداران پورشه هم قابلتحمل نبودند و به همین دلیل، پورشه نسل ۹۹۷ را با بازگشت به ویژگیهای سنتی ۹۱۱ طراحی کرد.