آرمان ملی/ متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
عباس موسایی فعال سیاسی اصلاحطلب/ سخنان رئیسجمهور در آخرین جلسه هیات دولت را میتوان ناشی از عزم دولت تدبیر و امید جهت استفاده از فرصت پیشآمده در عرصه بینالملل برای حل مسائل سیاست خارجی و بازگرداندن کشور به وضعیت عادی پیش از روی کار آمدن دونالد ترامپ دانست. ایشان هوشمندانه بین خواست و منافع ملی و انگیزهها و خواستههای جریانهای سیاسی مخالف ملت، تفکیک قائل شده و دولت را متولی و پیشبرنده منافع و مصالح ملی میدانند. اگر قانونستیزی، اقتدارگرایی و زیادهخواهی ترامپ به امتناع گفتوگو در عرصه بینالمللی انجامیده بود، رویکرد جدید حاکم بر آمریکا، معطوف به سیاستها و برنامههای جو بایدن امکان بازگشت این کشور به معاهده بینالمللی برجام را فراهم آورده است. در این راستا برجامستیزان داخلی که بیالتفات به فشارهای بیسابقه آمریکا، تا دیروز همه مشکلات را ناشی از ناکارآمدی دولت تفسیر میکردند و این آب گلآلود را فرصتی برای رقابتهای جناحی میدانستند، فرصت جدید پیشآمده را متزلزلکننده پروژه سیاسی خود در 1400 قلمداد کرده و زبانی تند علیه دولت اختیار کردهاند.
رئیسجمهور اما در مواجهه با این رویکرد تند و رادیکال علیه دولت تنهاست. هنوز بزرگترین حامیان رئیسجمهور در مواجهه با مخالفان بهبودخواهی کادرها و اقطاب اصلاحطلبند. اصلاحطلبانی که در سالهای 92 و 96 در تمام سطوح، آبرو در طبق اخلاص گذاشته و برای روالمندسازی کشور در حمایت از روحانی به میدان آمدند اما دیگریسازی درونی در جبهه عادیسازان توسط برخی نزدیکان رئیسجمهور، اجازه بهرهمندی دولت از توان و ظرفیتهای وافر ایشان را نداد و به تهیشدن دولت از معتقدان و ملتزمان حامی گفتمان اصلاحی- اعتدالی در سطوح مختلف انجامید. به عبارتی، رئیسجمهور را در دفاع از رویه و رویکردی که خود را بدان معتقد و ملتزم میداند و هرازگاهی در دفاع از آن سخن میگوید، در درون دولتش تنها کردند. بهغیر از معاون اول، سخنگوی دولت و معدود وزرایی که با اشراف به وضعیت کشور گفتمان مصالح و منافع ملی را پیگیری میکنند (بالأخص وزرای امور خارجه و نفت) سخنی در دفاع از رئیسجمهور، دولت و گفتمان برسازندهاش از درون دولت در تمام سطوح نمیشنویم. امری که شخص رئیسجمهور در سال 96 تحت عنوان بیماری سکوت از آن تعبیر کردند. بزرگی سیاست را «رقابت بازنماییها» تعریف میکند، بازنمایی وضعیت خطیر حاکم بر کشور توسط یاران رئیسجمهور در تمام سطوح را میتوان نزدیک به تعطیلی تعریف کرد. در دولت اصلاحات شاهد بودیم که مسئولان و متولیان سیاست داخله در تمام سطوح حاملان، عاملان و سخنگویان گفتمان اصلاحی بودند. کادرهای دولت تدبیر و امید اما در قرائتی تفریطی، اعتدال را به انفعال ترجمه کرده، مصالح شخصی خود را بر مصالح دولت، مردم و کشور اولویت داده و در نقش پیشبرنده سیاست مخالفان دولت از درون بازی میکنند. اگر با تاسی به پستمدرنها، سیاست را برساختهای گفتمانی بدانیم، آنگاه میتوان با قاطعیت سیاست برساخته بدنه دولت را سیاست سکوت نام نهاد. پیشروی جریان ضدمنافع و مصالح ملی، شکاف بین دولت و جنبش بهبودخواه، غلبه گفتمان یاس بر گفتمان امید، شکاف گفتمانی بین راس و بدنه دولت و در یک کلام تضعیف رابطه رئیسجمهور و حامیان بخشی از پیامدهای این سکوت منفعلانه است. در ماههای پایانی دولت که شاهد عزم رئیسجمهور محترم برای حل مساله سیاست خارجی هستیم،…
خروج از این وضعیت انفعالی رسالت دولتمردان در تمام سطوح است. اگر سیاست داخلی و خارجی را ادامه و مکمل هم بدانیم، دولت نیازمند عبور از سیاست انفعالی به سیاست رسانهای قوی و تقویت مناسبات خود با جامعه جنبشی بهبودخواه است. به زبان درآمدن دولتمردان، نخبگان سیاسی و اصلاحجویان را در دفاع از سیاستهای اصلاحی انگیزهای وافر خواهد بخشید. در این راستا متولیان سیاست داخله، مشاوران رئیسجمهور، روابطعمومیهای نهادهای دولتی، استانداران، حوزههای معاونتهای سیاسی استانداران، فرمانداران و... برای بازنمایی مختصات وضعیت و بازگویی سیاستهای ریاست محترم جمهور وظیفهای اخلاقی و سیاسی برعهده دارند.