خراسان/   چرا حیوان‎ها ازدست ما در امان نیستند؟ عجیب نیست که خیلی‎هایمان  با هر باور و عقیده‎ای، به ‎طریقی آزار و آسیب رساندن به حیوانات بی‎زبان را مجاز می‎دانیم؟

یکی شکار می‎کند چون معتقد است این هم راهی ا‏ست برای کسب درآمد و چراکه نه؟ «جهان درخدمت ما خلق شده و هر راهی که به رفاه ما منجر شود، بی‎اشکال و ایراد است». یکی خوردن انواع و اقسام جانوران را توصیه می‎کند چون هرکدام‎شان خاصیت و فایده‎ای برای بدن‎مان دارند و چرا که نه؟ «مهم این است که ما سیر و سالم باشیم!» یکی از آن ‎سر جهان، حیوانی را از زیستگاهش بیرون می‎کشد و توی خانه‎اش که هیچ ربط و شباهتی به خانه جانور بیچاره ندارد، نگهش می‎دارد چون خوشش می‎آید! چرا که نه؟ «ما برای سرگرم شدن و پر کردن تنهایی فرزندان‎مان و عقب نماندن از مد روز، حیوان خانگی لازم داریم». من فعال حقوق حیوانات نیستم و به‎ نظرم برای تقبیح این خودپسندی، نیازی نیست که حتما فعال و آگاه به حقوق حیوانات بود. حیات، حق همه موجودات است و ما اجازه نداریم این حق را از موجودی سلب کنیم. بهانه نوشتن این پرونده، اتفاق عجیبی‎ است که چندوقت پیش شاهدش بودم؛ یک تعمیرکار خودرو، خیلی‎ راحت و بی‎هیچ نگرانی در مغازه‎اش خزنده می‌فروخت. در پرونده امروز زندگی‌سلام شرح این اتفاق را می‎خوانید، همچنین گفت‎وگویی با یک فعال حقوق حیوانات درباره نگه داشتن حیوان‌خانگی داریم.
 
روغن ترمز، لنت، ایگوانا
گزارشی از تعمیرگاهی که در غیاب نظارت‎ قانونی، خزنده‎های کمیاب را خریدوفروش می‎کند
باورم نمی‌شد چه می‌بینم. گرما و استرس کرونا و بی‌پولی و گرانی هرقدر هم به آدم فشار بیاورد، چنین توهمی بعید است. توهم نبود. واقعا داشت لابه‌لای قوطی‌های روغن موتور و آچار و لاستیک، می‌خزید و زبان قرمزش را تندتند بیرون می‌آورد.

باحیرت می‌پرسم:«ایگوانا؟»، صاحب‌ مغازه جواب می‌دهد: «آره. همون که تو سریال مرد هزارچهره بود».‌ منظورم این نیست که نمی‌دانم ایگوانا چیست، منظورم این است که این‌جا چه کار می‌کند. مات و مبهوت زل زده‌ام به حیوان بیچاره. تعمیرکار، شگفت‌زدگی‌ام را نشانه‌ کنجکاوی و علاقه تلقی می‌کند و هیجان‌زده ادامه می‌دهد: «از اسپانیا اومده». چرا آمده وقتی محل زندگی‌اش این‌جا نیست؟ این حیوان گرما و رطوبت دوست دارد.‌ باید از درخت بالا برود و شنا کند و غذا پیدا کند و قدرت استتارش را به‌کار بگیرد و از چشم شکارچی مخفی شود.

به چه اجازه‌ای از زندگی طبیعی‌اش محروم شده‌ است؟ می‌دانم اگر این سوال را با همین میزان عصبانیتی که در ذهنم می‌گذرد به زبان بیاورم، چیزی دستگیرم نمی‌شود. با کنجکاوی ساختگی می گویم: «نگهداریش سخت نیست؟» می‌گوید: «نه، می‌ذارمش تو تراریوم» و با دست به محفظه‌ شیشه‌ای کوچک گردوغبار گرفته‌ای اشاره می‌کند که فقط کمی از طول ایگوانا، بزرگ تر است.
  اجازه می‌دهد ایگوانا را بغل کنم!
قبلا در وبسایت یک کلینیک‎ دام پزشکی که درآمدش از راه قاچاق حیوانات است، درباره تراریوم ایگوانا چیزهایی خوانده‎ام. حتی آن‎ها هم که عاری از دلسوزی برای حیوانات هستند، ویژگی‎هایی برای محل نگهداری ایگوانا قید کرده‎اند که هیچ شباهتی به این آکواریوم کثیف ندارد؛ از جمله آن‎که طول محفظه باید یک‎ونیم‎ برابر طول حیوان و مجهز به وسایلی مثل دیسپنسر آب، لامپ فلورسنت برای اطمینان از دریافت ویتامین  D، چراغ به‌عنوان هیتر، چمن مصنوعی، سنگ‌ها و گیاهان تزیینی باشد.

تعمیرکار، به اشتباه مطمئن‌ شده که چشمم حیوان را گرفته ‌است و مثل یک مشتری بالقوه با من رفتار می‌کند. سخاوتمندانه اجازه می‌دهد ایگوانا را بغل کنم. خبر ندارد همین‌که کم‌کم به من نزدیک می‌شود، کافی‌ است تا جیغم دربیاید. خودم را کنترل می‌کنم. نباید بفهمد خبرنگارم چون در بهترین حالت به فضولی متهم می‎شوم و توضیح دادنِ آن‎که آزار رساندن به حیوانات مسئله شخصی نیست، کار واقعا سختی ا‎ست. پس لبخند می‌زنم و مثل یک خریدار خوب سوال‌های ریزودرشت دیگری می کنم.
  4  میلیون خریده، 6 میلیون می‌فروشد
در نهایت می‌فهمم خریدوفروش حیوان، شغل دوم آقای تعمیرکار است. آن‌طور که خودش می‌گوید ایگوانا را چهار میلیون خریده، به کلینیک‌ها  پنج میلیون و 900 هزار تومان قیمت داده‌ است و با من پنج میلیون ‎و 800 حساب می‌کند. توضیح می‌دهد غیر از این، در کار عقرب و رتیل هم هست.‌

بعد هم برای این‌که خیالم را راحت‌تر کرده ‌باشد، اضافه می‌کند: «نگهداری ایگوانا هزینه‌ زیادی ندارد چون فقط صیفی‌جات می‌خورد.» راست می‌گوید، واقعا خوب و‌ به‌صرفه‌ است! چی از این بهتر که در هر خریدوفروش ایگوانا حدود 2 تا 5 میلیون تومان به جیب بزنی و کسی هم کاری به کارت نداشته‌ باشد؟ بله حیوان بیچاره گیاه‎خوار است اما فقط این  کافی نیست که گیاه به‎ اندازه کافی در دسترسش قرار بگیرد. ایگوانا برای هضم غذایش نیاز به دمای مشخصی دارد و دخالت در روند طبیعی زندگی، سلامت حیوان را به‏خطر می‎اندازد.
  نسبت‎ دادن خصلتی انسانی به ایگوانا!
   جایی خواندم اگر ایگوانای شما غذای مشخصی را نمی‎خورد، آن را با خوراکی‎هایی که دوست دارد مخلوط کنید تا بدغذایی‎اش برطرف شود. نسبت‎ دادن خصلتی انسانی، بدغذایی، به موجودی که بنا به ‎غریزه در زیستگاه طبیعی‎اش آن‎چه خوردنی باشد، می‎خورد و طبعا از ناز و اداهای انسانی بی‎خبر است، شاهکار نیست؟ کسی می‎تواند تضمین بدهد مشتریان واقعی آقای تعمیرکار از این بدفهمی مبرا هستند و برای تربیت ایگوانا جانش را به‎خطر نمی‎اندازند؟ سوال‎هایم تمام شده و نمی‌توانم بیشتر از این درنقش خریدار ذوق‌زده باقی بمانم. موقع رفتن از تعمیرکار می‌پرسم فکر می‌کند خریدوفروش این حیوان بینوا و نگهداری‌اش کنار چال دسته، کار درستی‌ است که جواب می‌دهد: «خزنده‌ها رو دوس دارم!»
  حیوان‌آزاری با توجیه حیوان‌دوستی
 از    جواب تعمیرکار غافل‌گیر نمی‌شوم البته شاید اگر می‌گفت پول خوبی در این کار است، صادقانه‌تر بود. غیر از کاسبان بازار حیوان خانگی، قاچاقچی‎ها و بعضی دام پزشک‎ها که هدف‎شان مشخص است و ژست علاقه به حیوانات اصلا بهشان نمی‎آید، حیوان‌دوستی بین دارندگان حیوان خانگی هم مُد قابل ‎افتخاری‎ است. حیوان را از زیستگاه و شیوه‌ زیست طبیعی‌اش دور می‌کنند و به‌نظرشان هم کار غلطی نیست چون به‌هرحال آن حیوان در بازار هست و اگر آن‌ها نخرند، مشتری دیگری پیدا می‌شود؛ چه بهتر که حیوان به خانه‎ صاحب دلسوزی برود!

یا استدلال می‌کنند که برای حیوان خانگی‌شان چیزی کم نمی‌گذارند، از  واکسن و غذای مخصوص گرفته تا اسباب‌بازی و خوراکی و لباس. واقعیت اما این است که تا تقاضا نباشد، عرضه هم نخواهد بود. فروشندگان حیوانات، از مشتری خیال‌شان راحت است که خطر قاچاق را به جان می‌خرند و حیوانات پرطرفدار را درشرایط فاجعه‌بار به جفت‌گیری وامی‌دارند. پشت ویترین حیوانات قشنگ و ملوس و تمیز، ماده‌های مفلوکی هستند که شیره‌ جان‌شان کشیده می‌شود و در پناهگاه‌های کثیف به فجیع‌ترین شکل ممکن جان می‌دهند.

خوراکی مخصوص و اسباب‌بازی هم بیشتر ابزاری ا‌ست برای کاسبی فروشندگان و احتمالا کاستن از عذاب وجدان خریدار. نه ریختن شاخه و برگْ قفس را برای سنجاب محل زندگی می‌کند؛ نه بستنی مخصوص گربه چیزی از رنج توله‌کشی حیوان مولد کم می‌کند؛ نه به‌هیچ‌طریقی می‌شود آب‌وهوای گرم و مرطوب را برای ایگوانا یا اقلیم سرد را برای هاسکی بازسازی کرد. حیوان‌دوستی آشکارا با دامن زدن به چرخه‌ تکثیر و فروش حیوانات ‌و با درمعرض انقراض قراردادنِ گونه‌های نادر، منافات دارد.