اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن در اخرین خبر به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست

پیرمحمد ملازهی/ حملات اخیر علیه مردم افغانستان که شهروندان این کشور را هدف قرار داده و زخم‌های بسیاری بر پیکره این سرزمین ناآرام گذاشته، بسیار مشکوک بوده و هنوز نمی‌توان با قطعیت آن را به گروهی خاص منتسب کرد، اما شیوه کار و نوع حملاتی که در کابل صورت می‌گیرد باعث شده که در گمانه‌زنی‌ها گروه حقانی به عنوان یکی از متهمان اصلی این حملات مطرح شود. این گروه که در قالب شورای پیشاور و با رهبری خانواده سراج الدین اداره می‌شود و رییس این گروه همزمان به عنوان یکی از معاونین شورای کویته مشغول به کار است، انگیزه‌های زیادی برای این کار دارد. اگر واقعا بتوان نتیجه گرفت گروه حقانی که وابستگی‌های زیادی نیز به پاکستان دارد مسوول اصلی این حملات بوده آنگاه می‌توان تصریح کرد که نظر دولت افغانستان صحیح بوده اما باید توجه داشت طالبان نیز دروغ نمی‌گوید که نقشی در این حملات نداشته است. واقعیت این است که هرچند شبکه حقانی زیرنظر معاون رهبری طالبان مشغول به فعالیت است اما این گروه، گروهی مستقل به حساب می‌آید که چندان زیر بار دستورات و نظرات طالبان و شورای کویته نمی‌رود و در پشت پرده رقابت‌هایی نیز میان آنها در جریان است. با همه اینها تنها نام داعش به‌طور رسمی در این حملات برده شده و اظهارنظر رسمی یا مدارک متقنی وجود ندارد که بتوان از طریق آن گروه‌هایی دیگر را مسوول حملات اخیر دانست. اگر بخواهیم بپذیریم که داعش مسوول اصلی حملات نیست، آنگاه با حدود بیست و سه گروه مسلح روبرو هستیم که هر کدام از آنها حامیان خارجی خاص خود را دارند و نمی‌توان به آسانی قضاوت کرد که چه کسانی دست‌اندر‌کار این جنایت‌ها بوده‌اند.

آنچه باعث شده نام شبکه حقانی نیز مطرح شود، ویژگی‌های خاص این گروه است. روش حملات این گروه عموما بسیار خشن و کیفی است و عمده حملات انتحاری در کابل از سوی این گروه سازماندهی شده؛ به علاوه اینکه انگیزه‌های زیادی علیه شیعیان افغانستان دارند و نگاهی به جغرافیای حملات اخیر نیز نشان می‌دهد که عمدتا مناطق شیعه‌نشین هدف قرار گرفته‌اند. از این زاویه اگر بخواهیم به ماجرا نگاه کنیم، می‌توانیم رد پای انگیزه‌های مذهبی را در این حملات ببینیم. از سوی دیگر، عمده کسانی که با داعش همکاری می‌کنند، انگیزه‌های مذهبی دارند و می‌خواهند افغانستان را وارد یک درگیری مذهبی کنند. شبکه حقانی نیز چنین نگاهی دارد در حالی که طالبان و شورای کویته چنین هدفی را دنبال نمی‌کند. به عقیده طالبان، آنها در تلاشند که قدرت را در دست بگیرند و بر همه گروه‌های قومی و مذهبی حکومت کنند و اگر به دنبال جنگ مذهبی باشند موفق نخواهند شد. شبکه حقانی اما نگاه متفاوتی دارد و عملیات موفق را ارجح می‌داند.

این حملات در حالی رخ می‌دهد که مذاکرات نیز عملا به بن بست رسیده و امیدها برای موفقیت دولت افغانستان در راستای یافتن یک راه‌حل سیاسی جامع به منظور عبور از وضعیت موجود کمرنگ‌تر از پیش شده است. طالبان در مذاکرات مقدماتی، شروطی را مطرح کرد که عملا باعث شده مذاکرات به بن‌بست برسد. آنها شروطی را بر سر راه دولت افغانستان گذاشتند که قابل پیش‌بینی بود. کابل تحت هیچ شرایطی آنها را نخواهد پذیرفت. یکی از شروط این بود که هیات طالبان مبنای فقه حنفی در مذاکرات مطرح کرد که با واکنش منفی افغانستان مواجه شد. کاملا قابل درک بود که دولت افغانستان با توجه به قانون اساسی و مطالبات شیعیان نمی‌توانست چنین شرطی را بپذیرد و طرح آن از سوی طالبان اقدامی عجیب و برخلاف روند صلح بود. از سوی دیگر طالبان این مساله را مطرح کرده است که دولت کنونی افغانستان را مشروع و قانونی نمی‌داند و از همین رو باید دولتی انتقالی با مشارکت طالبان و دیگر گروه‌ها بر سر کار بیاید و مذاکرات از طریق این دولت جدید دنبال شود. این مساله عدم مشروعیت هم مورد تأیید افغانستان نخواهد بود و با توجه به دو دستگی دولت که از یک سو گروه شمال فعال است و از سوی دیگر گروه آقای غنی تلاش می‌کند امور را به شیوه خود پیش ببرد، شرایط پیچیده‌ای پیش روست. به نظر می‌رسد با توجه به شرایط اخیر، گروه شمال با توجه به سابقه و انگیزه‌اش آماده شود که به مقابله نظامی و دفاع در برابر حملات نظامی طالبان و دیگر گروه‌های نزدیک به آن بپردازد و افغانستان وضعیت جدیدی را تجربه کند.