جام جم/متن پیش رو در جام جم منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

«وخیم» واژه‌ای تکراری برای فهم آن چیزی است که در تهران در جریان است و مثل واژه‌های دیگری که این روزها در توصیف وضعیت کرونایی پایتخت به کار می‌رود، این واژه هم در نگاه مردم از بار معنایی اصیل خود تهی شده است. اگر روزی وضعیت تهران را با رنگ‌بندی مرسوم این روزها مرزبندی می‌کردند و آن را «قرمز پررنگ» می‌خواندند، اگر بی‌تاثیری این واژه را در رعایت پروتکل‌های بهداشتی دیدند و «فوق‌هشدار» را جایگزین آن کردند، حالا به گواه آمارها وضعیت از معنای این واژه‌ها هم عبور کرده و به نظر می‌رسد توصیفی در یک کلام برای آن وجود ندارد. ظاهر امر اما نشانی از وضعیت هشدارآمیز مورد اشاره جامعه پزشکی ندارد، زندگی معمول در چشم شهروندان در جریان است، خیابان‌های پایتخت همان ترافیک معمول خود را دارد و کسب‌و‌کارها به فعالیت خود ادامه می‌دهند. اما زیر پوست این زندگی شهری آمارهای هولناکی وجود دارد، خبرهای ناگواری که اگر این چرخه سرایت قطع نشود، به هولناکی فیلم‌های آخرالزمانی خواهد بود. 5000 بیمار کرونایی فقط در تهران بستری شده‌اند، 5000 نفری که حتی برای بستری شدن هم اولویت‌بندی شده‌اند، 5000 نفری که براساس استانداردهای سازمان جهانی بهداشت ۱۲درصد از آنها احتمالا فوت خواهند کرد، 5000 نفری که رئیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری آن را برای یک شهر «فاجعه» می‌داند. عضو ستاد ملی مقابله با کرونا می‌گوید نه بیمارستان که راهروهای بیمارستان‌ در حال اشغال شدن است.

در گذشته اگر آمار قربانیان کرونا به تفکیک شهرها اعلام نمی‌شد حالا این تابوی عجیب هم شکسته شده است و سهم پایتخت را از قربانیان و مبتلایان کرونا در کشور نشان می‌دهد، سهمی که بسیار بیشتر از کل ایران است. دو روز پیش از 179 فوتی در ایران 136 شهروند تهرانی بودند. همین دیروز پس از گذشت نزدیک به هفت ماه از آغاز شیوع کرونا، رکورد تازه‌ای در میزان مبتلایان ثبت شد و 3902 مبتلای جدید در یک روز شناسایی شدند و 235 نفر هم جان عزیزشان را از دست دادند. تعدادی که با بیشترین تعداد مرگ و میر در ایران (7 مرداد)‌ برابری می‌کند. در مقابل مشکلات ستاد مقابله با کرونا هم در ایجاد یا تشدید محدودیت‌ها با موانع بسیاری رو‌به‌روست، مهم‌ترینش شاید وضعیت معیشتی مردمی است که به کسب و کار روزانه‌شان وابسته‌اند. اما کارشناسانی که با جام‌جم حرف زده‌اند، به این باورند که ایجاد دوگانه تعطیلی تهران یا تعطیل نشدنش از اساس اشتباه است و برای مدیریت شرایط بحرانی کنونی در تهران نیازمند راهکارهای جادویی نیستیم. آن‌طور که آنها به ما می‌گویند با اجرای درست مسائلی همچون شناسایی بیماران و ردیابی آنها یا اجرای صحیح دولت الکترونیک و جریمه متخلفان، می‌توان‌ امیدوار بود که تب ابتلا و مرگ در پایتخت فروکش کند.
توصیف وضعیت تهران در روزهای انفجار کرونا عیان‌تر از آن است که مصداق‌های آن را دوباره تکرار کنیم، واکنش دولت به افزایش چشمگیر تعداد مبتلایان و مرگ و میرها؛ تعطیلی یک هفته‌ای پایتخت بود، تعطیلی مراکزی که البته بسیاری از کارشناسان معتقدند تاثیر حداقلی بر افزایش ابتلا دارد و اجرای آن نمی‌تواند در برابر هجوم موج تازه کرونا در تهران پاسخگو باشد. در این طرح قرار بود مراکزی از قبیل کافه، سینما و تئاتر، موزه و باغ‌وحش‌ها تعطیل شوند. در کنار آن زمزمه‌هایی در مورد تشدید برخوردها شنیده شد، حسن روحانی اعلام کرد با کسب‌و‌کارها در صورت عدم رعایت «به‌شدت برخورد» می‌شود و «اصناف هم در صورت عدم رعایت حتی تا یک ماه هم پلمب ‌شوند.» همین دیروز هم دادگستری تهران، از برخورد قانونی سریع با متخلفان عدم رعایت مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا خبر داده است و حسین رحیمی فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفته است؛ «پلیس براساس درخواست‌های ستاد ملی مقابله با کرونا و ستادهای استانی عمل خواهد کرد و آنچه را که از ما بخواهند، انجام خواهیم داد.»

چرا نمی‌شود تهران را تعطیل کرد؟
هر چند وضعیت کنونی تهران آن‌قدر بحرانی است که نشان می‌دهد در اسفند سال گذشته هم وضعیت باثبات‌تری داشته‌ایم که البته در این مدت ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیمات مهمی را در راستای قطع چرخه سرایت این بیماری گرفته است. تصمیماتی که حتی منجر به ایجاد محدودیت‌هایی شد و تاثیراتش در آمار ابتلا و مرگ و میرها خودش را نشان داد. اما روند تصمیم‌گیری در رابطه با اجرای مصوبات این ستاد هم در مقایسه با شرایط کنونی، با انتقادهایی رو‌به‌رو بوده است. این‌که حالا ابلاغیه‌های ستاد ملی مقابله با کرونا نسبت به گذشته از صراحت کمتری برخوردار است و می‌توان از آن قرائت‌های متفاوتی کرد، یکی از آن انتقادهاست. در گذشته اگر از «دورکاری» به عنوان یک تصمیم مهم در راه مبارزه با کرونا حرف زده می‌شد، مصداق‌های آشکاری برای آن متصور بودیم. اما در ابلاغیه‌های کنونی چنین صراحتی وجود ندارد. نقد دیگر معطوف به کاغذبازی معمول در نظام اداری ایران است که حالا گریبان ستاد ملی مقابله با کرونا را هم گرفته است، کاغذبازی که روند تصمیم‌گیری را در سطح این ستاد هم کند می‌کند. از سوی دیگر از آنجایی که بسیاری از تصمیمات باعث کسادی کار اصناف شده‌اند، آنها هم در برابر تصمیمات این ستاد مقاومت می‌کنند و هزینه چنین تصمیماتی را برای ستاد ملی مقابله با کرونا بالا می‌برند. همه چیز هم در ارتباط با ستاد ملی مقابله با کرونا و دولت نیست و شهروندان هم در این میان در رعایت بدیهی‌ترین اصول، کوتاهی می‌کنند، شاید مهم‌ترین این بی‌توجهی‌ها مربوط به «سفر» باشد. نکته‌ای که باعث تردید و تعلل مسؤولان در تصمیم به تعطیلی پایتخت موثر باشد.

محدودیت برای ایجاد محدودیت
عامه مردم اما همچنان معتقدند تعطیلی پایتخت علاج کار است، چیزی که شاید در گذشته هم‌نظر با کارشناسان جامعه پزشکی بود. اما حالا شرایط کمی روشن‌تر از گذشته است و معذوریت‌هایی در این تصمیم و نگاه وجود دارد. عذری که باعث می‌شود همان محدودیت‌های مدنظر عامه مردم هم با محدودیت‌هایی رو‌به‌رو باشد. تهران پایتخت کشور است و تعطیلی آن در ساحت سیاسی به مفهوم تعطیلی کل ایران است، دیگر عذر ظاهرا موجه معطوف به وضعیت معیشتی مردمی است که در دوره فراگیری کرونا با مشکلات بیشتری رو‌به‌رو هستند. تعطیلی کامل تهران گرچه شاید بتواند در کند شدن چرخه سرایت موثر باشد، اما به مفهوم توقف کسب و کار مردمی هم خواهد بود. از طرفی وجود متمرکز امکانات در پایتخت باعث افزایش جمعیت این شهر از گذشته تاکنون شده است، شهری که در طرح تفصیلی دهه 40 با جمعیتی حدود پنج میلیون نوشته شده بود، حالا دارد با 10 میلیون جمعیت ساکن و شناور روزگار می‌گذراند و تعطیلی آن پیامدهای بسیار دیگری هم به همراه خواهد داشت. با مجموعه این محدودیت‌ها، به سراغ کارشناسان رفته‌ایم تا پیشنهادهای کاربردی‌شان را با توجه به همه این محدودیت‌ها بشنویم. این‌که با توجه با اوج فراگیری کرونا در تهران و البته عذرهای ستاد ملی در ایجاد محدودیت‌ها چه پیشنهادی برای شرایط کنونی دارند؟