اعتماد/متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
محمد شریعتی دهاقان/ توافقی که میان امارات متحده عربی و بحرین با اسراییل امضا شد اهمیت بسیار زیادی دارد، اما در جهت تخریب و تضعیف جایگاه ملت فلسطین، پشت کردن به قضیه فلسطین که هم یک مساله عربی، هم مساله اسلامی و هم مساله حقوق بشری و انسانی است. فلسطین تنها نقطهای است که در دنیا مساله اشغال آن به صورت مستمر ادامه دارد؛ مستمر به این معنا که اشغال و اشغالگری در سرزمین فلسطین یک مساله روزمره است، هر روز این اشغال به صورت سیال گسترش پیدا میکند و هر روز سرزمینهای بیشتری به صورت شهرکهای یهودینشین در سرزمینهای فلسطینی از سرزمین فلسطین کنده میشود. دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا هم چراغ سبز به این اشغالگری مستمر نشان داده است و اخیرا شاهد بودیم که بخشی از سرزمینهای سوریه را هم که تحت اشغال اسراییل بود به اسراییلیها بخشید و بیتالمقدس را به عنوان پایتخت ابدی اسراییل به رسمیت شناخت. هیچ یک از این اقدامات از نظر منطق انسانی، اسلامی و عربی قابل پذیرش نیست. عادیسازی روابط کشورهای عربی با اسراییل بسیار موضوع اثرگذار و مهمی است. کشورهایی که دست کم اگر هیچ چیز نداشته باشند از لحاظ ثروتهای طبیعی نفتی غنی بودند و میتوانستند به فلسطین و ملت فلسطین کمک کنند. اما این کشورها تصمیم گرفتند که پشت فلسطین را خالی کنند. به اضافه باید اشاره کنم که این اقدام رهبران بحرین و امارات متحده عربی، اقدامی بیپروایانه بود. جرات زیادی میخواست که تابوی روابط علنی حکومتهای عربی با اسراییل شکستهشود. این توافق از لحاظ شکستن تابوی روابط، از توافقهای مصر و اردن با اسراییل اهمیت بیشتری دارد. مصر و اردن در حال جنگ بودند و برای نجات سرزمینهایشان مجبور به امضای توافق بودند. هر چند در همان دوران هم اقدام مصر از سوی کشورهای اسلامی یک خیانت تعبیر شد و همه کشورهای اسلامی روابطشان را با مصر قطع کردند. اما اقدام اخیر امارات و بحرین، خیانتی بسیار بزرگتر است. این دو کشور نه در حال جنگ با اسراییل بودند، نه سرزمینی در اشغال اسراییل داشتند و نه میزبان آوارگان فلسطینی بودند. از وقتی که امریکا تصمیم گرفته است که خاورمیانه را خالی کند و هزینههای جدیدی در منطقه نکند به فکر جانشینی برای خود در منطقه بود. فعلا ترامپ اسراییل را جانشین خودش کرده برای دفاع از کشورهایی در منطقه که چون متکی به مردم نیستند توان دفاعی قوی ندارند، توان نیروی انسانی قوی ندارند. امارات و عربستان مجموعا تمام سرمایهها و اسلحههایشان را جمع کردند و به یمن بردند ولی نتوانستند یک پیروزی در این کشور به دست بیاورند. هر چند که مردم یمن را بدبخت کردند و به گرسنگی و ویرانی کشاندند، ولی نتوانستند حتی یک پیروزی نظامی آشکار به دست بیاورند. بحرین و امارات اصول حداقلی را رها کردهاند. همان حداقلهایی را هم که سازمان آزادیبخش فلسطین قبلا به آنها راضی شده بود، پشت پا زدند و فروختند. ترکیه، مالزی، قطر و برخی کشورهای دیگر همزمان با ایران این اقدامات را محکوم کردهاند. هر چند که کشورهایی مانند ترکیه و اردن، روابط دیپلماتیک با اسراییل دارند اما با انگیزههای مختلف نسبت به این عادیسازی نگرانی دارند. اردنیها میدانند که معنای عادیسازی و تطبیع این است که صدهاهزار آواره فلسطینی ساکن این کشور به جای بازگشت به سرزمینهایشان در اردن باقی خواهند ماند. ترکیه هم بهرغم رابطهاش با اسراییل، اخیرا مواضع بسیار محکمی گرفته است.
اما با توجه به اهمیت موضوع، با اینکه بسیاری از کشورها مشغول مسائل داخلی، نگران فشارهای اقتصادی و مشکلات مالی هستند، باید تلاشمان را بکنیم تا جلوی توسعه و گسترش این اقدامات خیانتبار گرفتهشود. عربها باید بدانند که اسراییل هیچوقت به خاطر آنها نمیجنگد. اسراییل فقط به خاطر خودش میجنگد. من گمان نمیکنم که اسراییل به وعدههایی که در این توافقها داده است پایبند بماند. به هر حال نباید فراموش کرد که اسراییل از یک سو با ادعای خطر ایران، پیمانهای عادیسازی با کشورهای عربی خلیج فارس میبندد و از سوی دیگر درون اسراییل برای به دست آوردن آرای تندروهای راستگرای مذهبی، مجبور است که شعار ضمیمه کردن سرزمینهای بیشتر فلسطینی را مطرح کند. اینها تناقضهایی است که باعث میشود عملا از همین امروز مشخص باشد که وعده توقف ضمیمه کردن سرزمینهای فلسطینی، سرابی بیش نیست، چرا که نتانیاهو بیشتر به آرای یهودیان تندرو نیاز دارد، تا آرای حاکمان کشورهای عربی جنوب خلیج فارس. حتی در همین توافق امضا شده هم مشخص شد که نتانیاهو بر اساس قوانین اساسی مصوب کنست اسراییل حق امضای توافقنامه بدون حضور وزیر خارجهاش نداشته است. این تضادهای منافع و تناقضها بسیار زیاد هستند و نشان میدهند که هدف اسراییل و امریکا از امضای این توافق یک اقدام تبلیغاتی است تا اقدامی برای صلح در منطقه یا تامین منافع اعراب. طبع اسراییل این است که به تعهداتش عمل نکند. در توافق اسلو هم همین کار را با فلسطینیها کرد. قطعا در ادامه اجرای این موافقتنامه امارات و بحرین دچار سرخوردگیهایی خواهند شد و پشیمانیهایی پیش میآید. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران باید به گونهای عمل کند که فضای منطقه تند نشود و کاری نکنیم که کشورهای منطقه به سمت امریکا و اسراییل گرایش پیدا کنند. ما باید بر اساس منطق اقناع و ترغیب برای کاهش تکیه کشورهای منطقه به امریکا و رژیم اسراییل عمل کنیم. باید رویکردی که در دولتهای زمان آقایان هاشمیرفسنجانی و خاتمی وجود داشت، در پیش گرفتهشود. تلاش باید این باشد که کشورهای کوچکتر منطقه را نترسانیم و سعی کنیم با بیشترین ارتباط دیپلماتیک، آنها را به سمت خود جذب کنیم که بیش از این در پناه اسراییل قرار نگیرند و در دامن اسراییل نیفتند.قضیه فلسطین در وجدان امت اسلام و جهان عرب وجود دارد، اگر چه شعلههای این آتش اندکی فروکاسته شده است، اما برای بازگرداندن شور آزادیخواهی برای ملت فلسطین، باید به گونهای عمل کنیم که شرارههای این شور دوباره به صورت طبیعی شعله بگیرد و وجدان ملتهای عرب بار دیگر بیدار شود.
سفیر و نماینده پیشین ایران در سازمان همکاری اسلامی