متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشر آن در جالبز به معنای تاییدش نیست
جعفر گلابی| اگر هیچ دلیلی برای انواع خطاها و جفاها و ناکارآمدیها و انحصارطلبیهای سرمایهسوز نداشتیم جز اینکه در مجموع کاری کردهایم که دولت عربستان شبکه ماهوارهای فارسیزبان تاسیس کند و حتی امکان مخاطب پیدا کردن هم داشته باشد، کافی بود تا اشتباهات بزرگ پذیرفته شوند و ضرورت تغییر بسیاری از روشها و تصمیمها و حتی قانونها احساس شود. چگونه ممکن است یک دولت که هنوز براساس مناسبات قبیلهای اداره میشود تصور کند که با استفاده از عدهای فارسیزبان برای ایرانیان حرفی برای زدن دارد؟ واقعا و انصافا یک شبکه متنعم از دلارهای نجومی آل سعود به جز خیره شدن بر عیوب و نواقص و سوءاستفادهها و خودمحوریها و تنگنظریها و خشونتها چه پیام فرهنگمدارانه و آزادیخواهانه و عالمانه و مدرن میتواند برای ما داشته باشد؟ اگر نیک بنگریم حتی طرح صورت این مساله برای ما خسارتبار و غمانگیزاست. ما چه کردهایم و چگونه سرمایههای عظیم معنوی و فکری و عمق استراتژیک فرهنگی مان را میانتهی کردهایم که از میان این همه کشور درست آنکه هنوز بویی از حقوق بشر به مشامش نرسیده است از پنجره رسانه و کلمه و خبر و تحلیل برایمان شاخ و شانه میکشد!؟ اگر رفتار ما بر خردمندی استوار بود مردم ما آنقدر دانا و مهیندوست هستند که به شبکه اینترنشنال وقعی ننهند و انبوه سرمایهگذاری دلاریشان به باد هوا رود. البته هنوز هم همین معنا جاری است و به نظر میرسد که اکثریت مردم و حتی معترضان کاملا متوجه اهداف ضدایرانی آل سعود هستند. منتها بسیاری از مردم ما خشمگینند، ناراحتند، غمگینند و دیگر نمیدانند چگونه باید صدایشان به گوش مسوولان برسد و کی اراده ملت در همه امور جاری و ساری میشود. کاملا درست است که هیچ حکومتی در جهان نمیپذیرد یک کشور که اگر مخاصم نباشد حداقل رقیب است شبکهای تاسیس کند و به صورت شبانهروز به تحریک مردم بپردازد و از هر راهی برای هدم تمامیت ارضی کشور ورود کند؛ به تحریک اقوام بپردازد و در اوج ریا و تزویر از آزادی و حقوق بشر دم بزند، اما راه جلوگیری از این مداخله و تخاصم آشکار چیست؟
در ابتدا بگوییم که ما خود سنگرهای اساسی و بلندو غیرقابل نفوذمان را رها کرده به آخرین سنگرهای مبادا روی آوردهایم! انتخابات آزاد و رقابتی نه تنها سنگر که سلاح تهاجم فرهنگی ما در مقابل هر بیگانه و رقیب منطقهای بود. عمق استراتژیک فکری، ذهنی، روانی و سیاسی ما تا آنجا خالی و عمیق شد که حتی شخصی مثل آقای لاریجانی به رد صلاحیت مبتلا شد و پیام وخامت اوضاع مردمسالارانه را به متن جامعه رساند. چرا مجلس ما به تنهایی قادر به هضم و درک و حتی نمایندگی اعتراضات نیست؟ مجلسی که بدون نظارت استصوابی تشکیل شود و همه اقشار جامعه در آن نماینده داشته باشند خود جور همه اعتراضات را خواهد کشید و هیچ معترضی نیاز به حضور در خیابان پیدا نمیکند. حتی اگر آنان که به هر دلیل نوع پوشش مورد پسند حکومت را برنمیتابند در مجلس نماینده داشتند یا حداقل برخی از نمایندگان سخن آنها را رسما منعکس میکردند چه بسا با بحث وگفتوگو به نقطهای مشترک در میزان و معیار حجاب میرسیدند و مردم هم توجیه میشدند و گشت ارشادی لازم نبود و اصلا غمی چون جانباختن مهسا امینی پیش نمیآمد. دختران بیشماری علاقه وافری به حضور در استادیومهای ورزشی دارند، کی و کجا نمایندهای از این علاقه در ساختار حاکمیت دفاع کرد تا دختری حساس و رنجور بر سر این ماجرا جان نبازد؟
نه تنها در این موارد که حتی در جریان حوادث دوماه گذشته هم با مدارا و به رسمیت شناختن حق اعتراض مردم میشد شبکههای ضد ایرانی را نه تنها بیسوژه کرد که در موضع تدافعی نهاد. هنوز راه تنبیه عربستان و کوتاه کردن زبان تجزیهخواهیاش باز است منتها این مهم باید از طریق خود مردم و تقابل فرهنگی و حتی تعامل با شهروندان آن کشور صورت گیرد. اتفاقا حتی معترضان هم با همه برخوردهای تندی که دیدند هرگز شنیده نشد کسی متعرض تمامیت ارضی کشور شود و مطلوب روشن اینترنشنال را تبدیل به شعار کند. ایرانیان خوب میدانند خصومت برخی از قبایل عربستان با ایران به پیش از اسلام هم بازمیگردد و این کشور کوچکترین دغدغهای در مورد آزادی و دموکراسی در ایران ندارد. جان کلام همینجاست که آل سعود از مردمسالاری و انتخابات آزاد و رعایت همهجانبه حقوق بشر در ایران هراس عمیق دارد و خود را در معرض واردات این مفاهیم بلند میبیند. ایرانی که در کمتر از یک قرن دو انقلاب بزرگ به خود دیده و چندین خیزش اصیل مثل نهضت ملی شدن نفت را تجربه کرده است کجا و عربستانی که مردمش انتخابات را فقط در فیلمهای خبری از دیگر نقاط جهان دیدهاند کجا؟ آنها بعد از سالها اصلاحاتی در حد اجازه دادن رانندگی به زنان یا عدم لزوم همراهی یک محرم مرد با زنان در خیابان رسیدهاند و حالا این غصه را کجا ببریم که چه کسانی رعایت حقوق زنان را در ایران جستوجو میکنند؟ اگر همین صدا وسیما در نهایت ضعف میدان را به حریف نباخته بود، اگر روزنامهها و سایتها برای خبررسانی و تهیه گزارشهای مستقل و معتبر محدودیتی نداشتند فکر تاسیس شبکه ضد ایرانی به ذهن بن سلمان نمیرسید و حتی گویندگان و مجریانی برای کار عبث خود پیدا نمیکرد. شروع اصلاحات جدی و اساسی توپخانه همه ایرانستیزان را خاموش و رییسجمهور بیتجربه فرانسه را برای رهبرتراشی آن هم از نوع مضحکش مجبور به عذرخواهی از ملت ایران خواهد کرد.