میدیا فرج نژاد با پخش این قسمت از «تار و تاریخ» نوشت:
و اما پلِ بی نظیرِ کشکان؛
پلی که بخش های از آن بیش از هزار سال قدمت دارد و بخش هایی نیز طی ده سال در سده چهارم (ه.ق) ساخته شده.
بنایِ عظیمی که وقتی در کنارش می‌ایستید خُشکتان خواهد زد.
فکرِ اینکه چگونه چنین سازه عظیمی بر بستر رود ساخته شده ضربان را بالا می‌برد. یکی از شاهکارهای معماری در ایران که مشابهش را ندیده‌اید‌.
ارتفاع بیست و شش متری طاق‌های پل، شکوهی شگفت انگیز ساخته است. دوازده طاق ، که امروز تنها نه عدد از آن باقی مانده و سیل اخیر نیز بخش بزرگی را تخریب کرده و هم اکنون هم یکی دیگر از طاق‌ها در آستانه ریزش است و نیاز به مرمت دارد.
پلی ارزشمند که نه نگاهبانی دارد و نه نگاهداری خاصی را میشود مشاهده کرد.
غم انگیز است … وقتی از نزدیک شاهدِ مرگ هویت بصریتان هستید! تَرَک‌های پل را با چشمانم می‌دیدم.
در جایی باید غصه خورد که چرا آب را از پایه های پل دریغ می‌کنند، آن هم پل‌هایی که بدون آب صدمه جدی می‌بینند و در جایی باید نگران باشیم که هیچ بصیرتی برای کنترل بارشهای ناگهانی نیست.

غزل سعدی را به یاد آوردم که :
ز اندازه بیرون تشنه‌ام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را

همراهیِ رادمهر علیپور عزیز و مهربانی‌های مهدی طونی تحمل گرمای سوزان آفتاب را برایم آسان‌تر کرد. دستمریزادی هم میگویم به صبا محمدی، دخترِ شانزده ، هفده ساله ای که با شهامت کنارِ ما نواخت.