خراسان/ 27 سال است با مردی زندگی می کنم که اصلا به او علاقه ندارم. به اجبار مادر و برادرم ازدواج کرده ام، برای همین تا ابد تلخی ازدواج اجباری را فراموش نمی کنم چون فقط دارم عمرم را بدون هدف سپری می کنم. حالا خواب ندارم و مرتب تحت نظر روانپزشک هستم.
پاسخ
تحت نظر روانپزشک بودن به صورت مرتب و نداشتن علاقه به همسرتان در مدت طولانی، نشان دهنده این است که شما ازدواج تان را نپذیرفته اید. شما طی 27 سال زندگی مشترک با فردی که دوستش نداشته اید این باور منفی را که به اجبار با این فرد ازدواج کرده ام با تلخی هر لحظه با خود، این طرف و آن طرف می کشید. آنچه کمک می کند تا نخستین گام را در روند بهبود بردارید، پذیرش است تا از طریق آن بتوانید به تغییر دیدگاه خود از زندگی دست یابید، همان چیزی که برای رسیدن به آرامش برای شما ضروری است. انتخاب با شماست که زندگی تان را با همین روش ادامه دهید یا تلاش کنید بعد از این همه سال آن را تغییر دهید، حال علت آن به هر دلیلی که می خواهد باشد؛ زیرا ما توانایی تغییر زمان حال و آینده مان را داریم حتی اگر گذشته نه چندان خوب بوده باشد. برای پذیرش به اطراف خود نگاهی دوباره بیندازید و به موضوعاتی که در اطراف شما باعث انگیزه و هدفدار شدن می شود از جمله فرزندانتان نگاهی متفاوت بیندازید. برای تغییر نگاه خود ابتدا باید افکارتان را تغییر دهید. برای رسیدن به این هدف جدولی رسم کنید که شامل سه بخش موقعیت، افکار و هیجان است. سپس به ترتیب موقعیت هایی را که احساس غم یا بی هدفی به شما دست می دهد بنویسید، در مقابل آن افکاری را که در آن موقعیت به ذهن شما می آیند یادداشت کنید و در آخر هیجان ناشی از آن فکر را برای خود در جدول بنویسید. حال در یکی از موقعیت ها فکر خود را به صورت مثبت تر و با نگاه دیگری از آن موقعیت تصور کنید و ببینید در آن صورت چه هیجانی را تجربه خواهید کرد. با این روش شما درخواهید یافت که این شما هستید که به موقعیت و انسان های پیرامون خود معناهای متفاوتی می دهید و همین باعث تجربه هیجانات مختلف است. چیزی که شما طی سالیان متمادی با افکار منفی و چسبیدن به آن ها باعث پریشان حالی خود شده اید.